یک عروس بعد از کمای طولانی، بیدار میشود. اثری از بچهای که قبلا در شکم داشته نیست. تنها چیزی که در ذهن دارد، انتقام گرفتن از تیم قاتلینی است که به او خیانت کردند، تیمی که خودش هم زمانی عضو آن بود.
هنگامی که مسئولان یک شرکت حقوقی از ابتلای یکی از وکلای شان، «اندی بکت» (هنکس)، به بیماری ایدز و همجنس خواه بودنش آگاهی می یابند، او را به دلایل ساختگی اخراج می کنند. «اندی» قصد دارد شرکت را به دلیل رفتار ناعادلانه و تبعیض آمیز به دادگاه بکشد، دست یاری به سوی وکیلی سیاه پوست به نام «جو میلر» (واشینگتن) دراز می کند.
داستانی وحشتناک درباره ی قتل و شیطانی ناشناخته که حتی با تجربه ترین کارآگاهان وقایع فرا طبیعی، اد و لورین وارن، را نیز شوکه کرد.
دختری جوان که به طراحی فشن علاقه ی زیادی دارد، می تواند به طرز مرموزی به دهه ی شصت میلادی سفر کرده و با الگویش دیدار کند. اما لندن دهه ی شصت آن طور که به نظر می رسد نیست.
چندین دانشآموز معمولی دبیرستانی روال روزانه خود را طی میکنند، در حالی که دو نفر دیگر برای چیزی شرورانهتر آماده میشوند.
سال 1922. «نیک کاراوی» (واترستن) غرب میانه را ترک می کند و در منطقه ی اگ غربی لانگ آیلند مستقر می شود. در این جا مجذوب یکی از همسایه ها می شود: «جی گتسبی» (ردفورد) مرد مرموزی که مهمانی های باشکوهی در خانه ی اعیانی خود می گیرد و دل باخته ی زنی به نام «دیزی» (فارو) است.