یک روباه مهربان و دادرس به نام رابین هود در جنگل‌های شروود به همراه دوستانش زندگی می کند. رابین هود از افراد پولدار و سرشناس دزدی می‌کند تا به فقرا کمک کند. یک روز بر حسب اتفاق داروغه متوجه می‌شود که این دزد معروف رابین هود است و با تمام افرادش سعی می‌کند تا رابین هود را دستگیر کند و…

کنای، اسکیمویی شکارچی است که به همراه دو برادرش سیتکا و دیناهی زندگی می‌کند. او به سن بلوغ نزدیک می‌شود و طبق رسوم قبیله ارواح نشان مقدسی را برای او در نظر می‌گیرند که سرمشق او برای ادامه زندگی باشد. نشانی که توسط جادوگر قبیله به او داده می‌شود. در حالی که کنای منتظر نشان شجاعت یا چیزی شبیه آن است نشان خرس که نشانه عشق است به او داده می‌شود. کنای که از این موضوع ناراحت است وقتی دزدیده شدن غذاهای دیناهی توسط خرس را می‌بیند به دنبال خرس می‌رود و برادرانش هم به دنبال او می‌روند آن‌ها با خرس درگیر می‌شوند و سیتکا برادر بزرگتر برای نجات آن دو خود را فدا می‌کند و کشته می‌شود. کنای برای انتقام به دنبال خرس می‌رود و خرس را می‌کشد ولی توسط یک جادو از طرف ارواح به خرس، حیوانی که او از آن بسیار متنفر بود، تبدیل می‌شود. اکنون برای نجات از این شرایط باید کارهایی بکند که داستان این کارتون را رقم خواهد زد…

مراسم ازدواج نیتا با حادثه عجیبی بر اثر سقوط سنگ انجام نمی‌گیرد. نیتا که پریشان شده نزد جادوگر قبیله می‌رود تا علت حادثه را دریابد. جادوگر به او می‌گوید که چون او در کودکی از کینای خرس طلسمی را گرفته‌است، او نمی‌تواند با کس دیگری ازدواج کند مگر اینکه ظرف مدت ۳ روز آن طلسم را به اتفاق کینای در بالای آبشار کوکانی بسوزاند. نیتا موفق می‌شود کینای را پیدا کند اما آنان برای رسیدن به بالای آبشار و سوزاندن طلسم راهی سخت در پیش دارند…

هنگامی که یک شی ناشناخته از فضا بر روی زمین فرود می‌آید، برامبل توانایی‌های جدید و یک دستیار فرازمینی به دست می‌آورد. اما زمانی که یک مهاجم بیگانه به دنبال بازیابی این شی می‌آید، خرس‌های بونی مجبور می‌شوند تا برای مقابله با آن، با دشمن قدیمی خود، ویک، متحد شده و…

بوگ با یک گوزن به نام الیوت آشنا می‌شود و همین گوزن زندگی متمدن او را به هم می‌ریزد. طوری که محیط‌بان مجبور می‌شود هر دوی آن‌ها را به جنگل بازگرداند و آنها در تلاشی کورکورانه هستند تا از این جنگل فرار کرده و به شهر بازگردند. در این میان یک شکارچی به دنبال آن‌هاست که با نقشه هوشمندانه و کمک تمامی حیوانات جنگل پا به فرار می‌گذارد. حالا دیگر روزهای سخت سپری شده است و آن‌ها به جنگل عادت کرده‌اند و تصمیم می‌گیرند در جنگل بمانند.

حالا دیگر الیوت قصد ازدواج با جیزل را دارد ولی قبل از آن باید مشکلی که برای آقای وینی پیش آمده است را حل کند. او توسط گروهی از دزدان ربوده شده است و…

دکتر دولیتل (Eddie Murphy) باید جنگل و زندگی یک خرس را نجات دهد...