فرماندار و همسرش پس از مدت‌ها صاحب دختری می‌شوند و نام او را «فلیسیتی» می‌گذارند. هفت روز پس از تولد نوزاد جشن بزرگی بر پا می‌شود. در این جشن پری‌های مهربان شرکت می‌کنند تا هر یک به نوبه خود هدیه‌ای به او بدهند. ولی در ادامه داستان شاهزاده خانم قصه بر اثر جادو و طلسم یک جادوگر بدطینت به خواب فرو می‌رود...

پس از آنکه بر اثر حوادثی، پدر “کیلی” کشته شد، مرگ او تأثیری بر آرزوی شوالیه شدن “کیلی” نداشت و علاقه‌اش به شوالیه شدن دو چندان نیز شد. سال‌ها بعد، یک “گریفین” وارد “کملوت” می‌شود و شمشیر شاه آرتور را می‌دزد. در ادامه “کیلی” برای پس گرفتن شمشیر شاه آرتور آماده نبرد می‌شود ...

تاران همراه با گروهی از دوستانش تلاش می‌کند دیگ جادویی سیاه را قبل از اینکه به دست نیروهای اهریمنی بیافتد پیدا کند…

جشن سالانه شاهزاده خانم “پونی کوچولو” برگزار می‌شود، اما همه چیز وقتی که اژدهایی هزار ساله از خواب بیدار می‌شود و می‌خواهد فرمانروایی سلطنتی خود را برپا کند به هم می‌ریزد و ...

وقتی ساحر شرور "دامودار" گردبادی وحشتناک برای بدست آوردن گوی سیاه به وجود می آورد،نقشه ای شیطانی برای گرفتن انتقام از سرزمین "اسمیر" را آغاز می کند و...