یک پلیس باید جلوی انفجار یک اتوبوس شهری را بگیرد. اتوبوسی که اگر سرعتش از ۵۰ مایل در ساعت پایین‌تر بیاید، بمبی که در آن جاسازی شده منفجر خواهد شد.

افسر پلیس «جان مکلین» (بروس ویلیس) برای استقبال همسرش به فرودگاه می‌رود، ولی در آنجا متوجه می‌شود که یک گروه تروریستی در پی اشغال فرودگاه و هواپیما ربایی هستند. او با آنها درگیر شده و سرانجام با کمک پلیس موفق به خنثی ساختن عملیات آنها می‌شود.

«جیمز باند» (مور) و یک جاسوسه ی روسی «سرگرد آنیا آماسووا» (باخ)، برای مقابله با نقشه های «کارل استرومبرگ» (یورگنس)، روان پریش که قصد نابودی جهان را دارد، هم راه می شوند. «استرومبرگ» دستیار دو متر و بیست سانتیمتری دندان فولادی اش، «کوسه» (کیل) را به مصاف «باند» می فرستد...

سه فرشته مرگ در یک ماموریت مخفی یک سازمان مرموز به رهبری مادام ام که کمتر مرموز نیست، دختران جوانی را می رباید تا آنها را در یک کمپ آموزشی مخفی وارد ماشین های جنگی مرگبار کند. جک چن، مامور سیا، سال هاست که در حال بررسی این پرونده بوده است تا اینکه بدون موفقیت و بدون هیچ ردی باید تسلیم شود. اما زمانی که یک سری قتل های قراردادی حل نشده اتفاق می افتد، جک بلافاصله مشکوک می شود: مادام ام دوباره در صحنه ظاهر شده است. در واقع، سه نفر از قاتل های ارشد سازمان آنها آزاد شده اند. شارلین، کت و جینگ قرار است وظایف ویژه ای را برای مادام ام انجام دهند. اما وقتی شارلین به طور تصادفی با مادرش ملاقات می کند، شروع به شک و تردید در وفاداری او می کند که با شستشوی مغزی به آن دست یافته است. از این به بعد او با مامور جک برای آزادی خود می جنگد..../. مترجم : shabnam_05

کارخانه داری به نام «ماکس زورین» (واکن) قصد دارد تا با جاری ساختن آب دریا در گسل سن آندریاس و ایجاد زلزله، زمینه ی نابودی سیلیکان ولی کالیفرنیا را فراهم سازد. «جیمز باند» (مور) که مأموریتش جلوگیری از اقدامات «زورین» است سرانجام او را از بالای پل گلدن گیت به رودخانه ی سن فرانسیسکو می اندازد...