فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
سال تحصیلی جدید از راه رسیده و در این سال تحصیلی، رادریک برادر گرگ او را بارها و بارها و بارها اذیت میکند. حال باید دید آیا گرگ موفق خواهد شد با برادرش کنار بیاید یا آشکار شدن یک راز همه چیز را خراب میکند؟