داستان فیلم بر پایه داستان چهار پسر به نام جیمی، آز، کوین، فینچ است که در تلاشند تا قبل از پایان دبیرستان باکرگی خود را از دست بدهند و همچنین سرکرده آنها استیو استیفلر است…
بری بنسون به تازگی از دانشکده فارغالتحصیل شده و چشمش به واقعیتهای حرفهای و تنها انتخابش باز میشود: "ساختن عسل". در سفری اختصاصی به بیرون از کندو، بری توسط ونسا که یک گلفروش در نیویورک سیتی است از مرگ نجات پیدا میکند. با گسترش رابطه، این دو متوجه میشوند که در حقیقت این آدمها هستند که عسل میخورند و تصمیم میگیرد که از آدمها شکایت کند.