ژاپن، سال ۱۶۳۰، پس از پایان جنگ‌های داخلی بسیاری از سامورایی‌ها بی‌کار شده‌اند. سامورایی جوانی (ایواشیتا) به امید لطف، سراغ طایفه‌ی آیی می‌رود و وانمود می‌کند که قصد هاراکیری دارد. اما، برخلاف انتظار، او را مجبور به این اقدام می‌کنند. پس از آن پدرخوانده‌ی سامورایی (ناکادایی) که دخترش را نیز به همسری او در آورده، برای انتقام وارد عمل می‌شود.

این فیلم داستان شاهزاده‌ای به نام جودا بن‌هور- است که ناجوانمردانه به جرم سوءقصد به جان فرستاده سزار، توسط دوست رومی‌اش دستگیر و به بردگی و بندگی فرستاده می‌شود و دیگر اعضای خانواده‌اش هم به سیاهچال فرستاده می‌شوند. او پس از عبور از ماجراهای بسیار به موطن خویش بازمی‌گردد تا انتقام گیرد و خواهر و مادرش را رهایی بخشد…

داستان در رابطه با شهری به نام زوتاپیا که حیوانات در آن ساکن هستند، وقتی روباه چرب‌ زبان برای جرمی که مرتکب نشده، مقصر شناخته می‌شود، پلیس شهر (خرگوش) او را تحت پیگرد قرار می‌دهد. اما وقتی هر دوی آن‌ها هدف‌ یک توطئه می شوند، مجبور می‌شوند که با هم متحد شوند تا ...

اسکیپر، کوالسکی، ریکو و پرایویت با عضویت در یک سازمان مخفی به نام باد شمالی مأموریت می‌یابند تا جلوی دکتر اوکتاویوس به راین بد ذات را که قصد نابودی جهان را دارد بگیرند…

دو سال پس از قتل پسر و پدرش، یك ضارب بازنشسته نقشه انتقام گیری را اجرا كرد: هدف: برادر خودش.

در دنیای پس از آخرالزمانی که شهرها بر روی چرخ های خود سوار می شوند و برای زنده ماندن از یکدیگر مصرف می کنند ، دو نفر در لندن ملاقات می کنند و سعی می کنند جلوی توطئه را بگیرند.