داستان در دهه 40 چین در شهری اتفاق می افتد که توسط گروه "آکس" اداره میشود."سینگ" کسی است که سرسختانه میخواهد عضوی از این گروه شود و...
«پو» پاندایی چاق و عاشق کونگفو است. پدرش یک آشپز است و طبق رسم های قدیمی، پسر باید همان شغل پدر را ادامه دهد. ولی پو هیچ تمایلی به دنبال کردن شغل پدرش ندارد. استاد «اوگوای» دوست قدیمی استاد چیفو است. استاد اوگوای خواب می بیند که «تای لونگ» (شاگرد سابق استاد چیفو که ببری بسیار قوی و شیطانی و در زندان به سر می برد) از زندان بازگشته و هیچکس قدرت مقابله با او را ندارد، جز جنگجوی اژدها. اتفاقاً خواب او درست تعبیر شد و تای لونگ توانست از بزرگترین زندان چین فرار کند. روزی که قرار است مسابقه بین پنج شاگرد استاد «چیفو» برگذار شود تا جنگجوی اژدها مشخّص شود، پو کاملاً اتّفاقی وارد محلّ مسابقه شده و استاد اوگوای او را به عنوان جنگجوی اژدها معرّفی می کند. پو که از شدّت چاقی حتا نمیتواند نوک پای خود را ببیند، باید تای لونگ، ببر خبیث را شکست دهد.
کارگزار جوان بورس، «باد فاکـس» (چارلی شین) باید میان معیارهای کار و زندگی پدرش و «قهرمان» وال استریت، «گوردون گکو» (داگلاس) یکی را انتخاب کند.
فیلمیاست درام و مربوط به زندان آمریکایی به کارگردانی استوارت روزنبرگ در ۱۹۸۰ است. فیلم داستان هنری بروبیکر با ایفای نقش رابرت ردفورد است که به تازگی به ریاست زندانی منصوب شدهاست. او میکوشد تا نظام کیفری فاسد و خشن حاکم بر زندان را پاکسازی کند. بروبیکر در پنجاه و سومین دوره جوایز اسکار نامزد جایزهٔ بهترین فیلمنامهٔ غیراقتباسی شدهبود.
فیلمی درخشان با بازی هایی عالی که نشان گر شیوه ی جدید هیچکاکِ متأخر درکار با بازیگران است و در آن طنزی جسورانه موج می زند که حکایت از پیوندی میمون میان شوخ طبعی دوره ی انگلیسی و تسلط تکنیکی دوره ی امریکایی استاد دارد. این پنجاه و سومین و آخرین فیلم استاد است. هیچکاک چهار سال بعد از ساخت این فیلم یعنی در 29 آوریل 1980 چشم از جهان فروبست. ـ داستان: «بلانچ تیلر» (هریس)، احضار کننده ی حرفه ای ارواح است و در تظاهر به برقراری رابطه با روح خواهر مرحوم «جولیا رین بردِ» پولدار(نسبیت)، می فهمد که چهل سال پیش «جولیا» خواهرش را مجبور کرده برای جلوگیری از رسوایی و بدنامی، فرزند مشروعش را رها کند، وحالا حاضر است ده هزار دلار بدهد تا ردی از خواهرزاده اش پیدا کند...
مایکل فینکل (جونا هیل) که روزنامه نگار نیویورک تایمز است یک تماس تلفنی از شخصی بنام کریستین لونگو (جیمز فرانکو) دریافت می کند، که این شخص یکی از تحت تعقیب ترین سوژه های اف.بی.آی می باشد. جالب اینجاست که وی به مدت زمان بسیاری با نام جعلی فینکل زندگی می کرده است، و همین موضوع پای مایکل فینکل را به ماجراهای این تبهکار باز می کند...