«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیو یورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند.
دونا از نشستن در یک تریلر در وسط صحرای نوادا و کار در فروشگاه سخت افزار خسته شده است. او تصمیمی خود به خود می گیرد: او می خواهد مهماندار شود. پس از توقفی سخت در یک خط هوایی کوچک، او برنامه آموزشی احتمالاً مشهورترین خطوط هوایی آمریکا را با دوستش کریستین تکمیل می کند. علیرغم مربی کاملاً دیوانه او، جان ویتنی، به نظر می رسد هیچ چیز مانع از صعود شدید او نمی شود. به جز کریستین، زیرا او از حسادت منفجر میشود و بدون چتر نجات، دونا را از اوج حرفهاش پایین میآورد. بهجای پرواز بینالمللی «پاریس فرست کلاس»، دونا فقط پروازهای داخلی کسلکننده را دریافت میکند. دونا شروع به تحقیق در مورد مشکلی می کند و از آشفتگی محسوس دوری نمی کند.../. مترجم : yavar.love