یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته می‌شود. او که حافظه‌اش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند می‌گریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد.

جیسون بورن مبتلا به فراموشی شده است و همچنان به دنبال نشانه‌هایی از گذشته و احتمالاً آینده‌اش می‌باشد و به همین دلیل به مسکو، لندن، پاریس و مادرید می‌رود تا آنچه را که می‌خواهد، بیابد و این در حالی است که وی تحت تعقیب یک تروریست نیز هست.

عکاس مد سی و هفت ساله ای به نام «رافی» (تورمن) که تازه از شوهرش جدا شده مرتب در جلسات روان درمانی «دکتر لیزا متسگر» (استریپ) شرکت می کند. او با مرد جوان بیست و سه ساله ای به نام «دیوید» (گرین برگ) آشنا می شود و با توصیه های «لیزا» رابطه ای صمیمانه با او برقرار می کند. اما بعد روشن می شود «لیزا» مادر «دیوید» است و از رابطه ی پسرش با «رافی» چندان رضایتی ندارد...