دو مرد زندانی عهد می بندند که پس از چند سال، از طریق رفتار مناسب با عرف، به آرامش و رهایی نهایی دست یابند.
فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایههای آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول میشود که ...
در میانه جنگ ویتنام، کاپیتان ویلارد (مارتین شین) بر طبق فرمانی کاملاً سری از ستاد مشترک ارتش آمریکا به دنبال سرهنگ کورتز (مارلون براندو) متمرد که در جنگلهای سختگذر کامبوج پناه گرفته است میرود تا او را بکشد، اما... ...
سال ۱۹۵۴ تدی دنیلز، یک مارشال امریکایی، برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یکی از بیماران بیمارستان روانی اشکلیف به جزیره شاتر می رود. تدی با تحقیقات زیرکانه و مهارتش، خیلی زود سر نخی از معما بدست می آورد...
هواپیمای یک تیم ورزشی در منطقه ای سرد و طوفانی سقوط می کند. اکنون بازماندگان این حادثه تلخ و ناگوار در سخت ترین موقعیت ممکن گرفتار می شوند و باید برای زنده ماندن تلاش کنند و...
آملی یک دختر جوان تنهاست. نه فقیر است نه ثروتمند نه زشت است نه زیباست، معمولی است. با یک خانهٔ معمولی و یک شغل معمولی یعنی کار در یک کافه. زندگی اش آرام و کسالت بار از کنارش میگذرد با این حال او خوشحال و مسرور است. هر چه باید تجربه کرده ولی لذتی نبرده. آملی همچنان طالب تنهایی است او خود را با سوالات احمقانه سرگرم میکند تا اینکه اتفاقی رخ میدهد که زندگی آملی را دچار دگرگونی میکند...
A man is sent back and forth and in and out of time in an experiment that attempts to unravel the fate and the solution to the problems of a post-apocalyptic world during the aftermath of WW3. The experiment results in him getting caught up in a perpetual reminiscence of past events that are recreated on an airport’s viewing pier.
Thirteen-year-olds Léo and Rémi have always been close, but they drift apart after the intimacy of their relationship is questioned by schoolmates.
Two lighthouse keepers try to maintain their sanity while living on a remote and mysterious New England island in the 1890s.
The zodiac murders cause the lives of Paul Avery, David Toschi and Robert Graysmith to intersect.
« دكتر بن مكنا » ( استوارت ) و همسرش ، « جو » ( دى ) كه همراه پسر كوچكشان براى گذراندن تعطیلات به مراكش رفتهاند ، شاهد قتل یك مأمور مخفى فرانسوى مىشوند كه پیش از مرگش به « بن » مىگوید جاسوسان مىخواهند یك سیاستمدار خارجى را در آلبرت هال بكشند . جاسوسان براى ساكت نگه داشتن آنان پسرشان را مىربایند و زن و شوهر در تعقیبشان به لندن مىروند .
در جنگ جهانی دوم و در سال 1940 میلادی، گروهی از سربازان متفقین از کشورهای بلژیک، بریتانیا و فرانسه در محاصره ارتش آلمان قرار میگیرند و حدود یک هفته در بندر دانکرک کشور فرانسه گیر می افتند. اما سرانجام با کمک نیروهای پشتیبانی از این مخمصه نجات پیدا میکنند و …
To escape the police, a father and his son are forced to find refuge in a summer camp for young adults with mental disabilities, taking on the role of an educator and a boarder. The beginning of troubles and a wonderful human experience that will change them forever.
داستان یک جشن عروسی که به یکباره تبدیل به یک تراژدی ترسناک برای حضار میشود.
Freddie, a volatile, heavy-drinking veteran who suffers from post-traumatic stress disorder, finds some semblance of a family when he stumbles onto the ship of Lancaster Dodd, the charismatic leader of a new "religion" he forms after World War II.
بعد از اینکه افسران پلیس «اشمیت» و «جنکو» ماموریت شان را در دبیرستان به پایان می رسانند، موقعیتی برای این دو بوجود می آید که برای حل یک پرونده بعنوان مامورین مخفی وارد کالج شوند...
پس از قتل وحشیانه یک مشاور املاک جوان، یک کارآگاه سرسخت تلاش میکند تا حقیقت را در پروندهای که هیچچیز آنطور که به نظر میرسد نیست، کشف کند و با این کار از شر توهمات زندگی خود خلاص میشود.
ایان یک ماموریت مهم جهت بازگشت به آینده برای نجات همهی انسانها دارد. با این حال، هنگامی که سعی میکند از فرار زندانیان بیگانهای که در بدن انسانها حبس شدهاند جلوگیری کند، در گذشته های دور گرفتار میشود. در همین حال، موروک، کسی که به ایان کمک میکند تا از مخمصههای مختلف فرار کند، وقتی شروع به احساس وجود یک موجود عجیب در بدن خود میکند، خود را میبازد. با سفر در طول قرنها، آنها سعی میکنند از انفجار هاوا جلوگیری کنند.
مایکل فینکل (جونا هیل) که روزنامه نگار نیویورک تایمز است یک تماس تلفنی از شخصی بنام کریستین لونگو (جیمز فرانکو) دریافت می کند، که این شخص یکی از تحت تعقیب ترین سوژه های اف.بی.آی می باشد. جالب اینجاست که وی به مدت زمان بسیاری با نام جعلی فینکل زندگی می کرده است، و همین موضوع پای مایکل فینکل را به ماجراهای این تبهکار باز می کند...