داستان فیلم در مورد اعضای بیکار خانوادهی بیپولی است که به یک خانوادهی ثروتمند تعدی میکنند اما در مخمصه میافتند.
At an elite, old-fashioned boarding school in New England, a passionate English teacher inspires his students to rebel against convention and seize the potential of every day, courting the disdain of the stern headmaster.
اعضای تیم انتقامجویان و همچنین متحدان آنها در حال محافظت از سیاره زمین هستند و با تهدیدهایی مقابله میکنند که بزرگتر از حد توان هر قهرمانی برای مقابله با آنها است. در همین برهه زمانی خطر جدیدی ظاهر میشود که از پس سایههای دنیای کهکشانی بیرون آمده و فراتر از تصور همه است؛ آن هم کسی نیست جز تانوس، حاکم ظالم و ستمگر بدنام دنیای بین کهکشانی. هدف او از به راه انداختن این بازی ناعادلانه، بهدست آوردن هر شش سنگِ سنگهای بینهایت (Infinity Stones) است؛ سنگهایی که دارای قدرتهای غیرقابل تصور هستند. تانوس با داشتن این سنگهای بینهایت میتواند روی همه واقعیتها تاثیر بگذارد. هر چیزی که اعضای تیم انتقامجویان برای آن جنگیده بودند، آنها را به این نقطه زمانی رساند؛ در هیچ برهه زمانیای، سرنوشت زمین و همچنین آینده موجودیت آن تا این اندازه نامشخص و نگرانکننده نبوده است.
توماس ای. اندرسون مردی است که زندگی دوگانهای دارد. در روز او یک برنامه نویس یک شرکت نرم افزاری است و شبها هکری تحت عنوان نئو. نئو همیشه به دنبال فهمیدن حقیقت زندگیاش بوده است، اما حقیقت خارج از تصور اوست. او با یک هکر افسانهای بنام مورفیوس که توسط دولت بعنوان تروریست شناخته شده، ارتباط برقرار می کند، و به همین خاطر تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد. مورفیوس نئو را در دنیای واقعی بیدار می کند، یک سرزمین بایر و ویران، جایی که ذهن اکثر انسانها توسط گونهای از ماشینها، در ماتریکس اسیر شده است. اکنون نئو باید بعنوان یک شورشی در دنیای ماشینها به ماتریکس بازگردد و با مامورها مقابله کند، ابر برنامههای قدرتمند کامپیوتری ای که وظیفه دارند نئو و تمام شورش انسانی را سرکوب کنند.
پسرک ۱۲ سالهای خانوادهاش را مدت زیادی است از دست داده و در پی ملاقات دوبارهی آنهاست و…
In a futuristic city sharply divided between the rich and the poor, the son of the city's mastermind meets a prophet who predicts the coming of a savior to mediate their differences.
"راپسودی بوهمی" یا "حماسه کولی" یک فیلم آمریکایی در سبک زندگینامهای به کارگردانی برایان سینگر و دکستر فلچر و نویسندگی آنتونی مککارتن است. که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. رامی ملک در این فیلم در نقش رهبر گروه کوئین، یعنی فردی مرکوری ظاهر شده است. به غیر از ملک، مایک مایرز، جوزف مازلو، بن هاردی، جوزف مازلو، تام هولندر و گیلیام لی نیز در فیلم ایفای نقش کردهاند. برایان می و راجر تیلور که دو نفر از اعضای گروه کوئین بودند؛ در ساخت فیلم و به خصوص سکانسهای مربوط به اجرای کنسرت با سازندگان فیلم؛ همکاری کردند. فیلم حوادثی را در طی سالهای ۷۰ تا اوایل دهه ۹۰ که برای مرکوری و گروه کوئین رخ داد را به تصویر میکشد ...
A true story about Frank Abagnale Jr. who, before his 19th birthday, successfully conned millions of dollars worth of checks as a Pan Am pilot, doctor, and legal prosecutor. An FBI agent makes it his mission to put him behind bars. But Frank not only eludes capture, he revels in the pursuit.
سال ۱۸۴۱، سالومون نورثاپ (چیوِتل اجیوفور) یک سیاهپوست آزاد است که با همسر و فرزندانش در ساراتوگای نیویورک زندگی می کند. او با نواختن ویولن امرار معاش می کند. یک شب توسط چند نفر اراذل و اوباش اغفال شده، به وسیله آنها مسموم و بهعنوان برده فروخته می شود. به هوش که می آید، خود را در غل و زنجیر می بیند. سپس به مزارع پنبه در جنوب امریکا برده می شود، جایی که ابتدا توسط یک بردهدار به نام ویلیام فورد خریده شده و بعد از آن به ادوین اپس (مایکل فاسبندر) فروخته می شود.
نیک فیوری مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط لوکی مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون مرد آهنی، هالک شگفت انگیز، تور، کاپیتان آمریکا و بیوهی سیاه با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند...
چیف برودی (روی اسچیدر ) کلانتر شهر ساحلی است که به تازگی در آنجا دختری هنگام شنا گم شده. با پیدا شدن جسد دختر که بصورت وحشیانه ای کشته شده چیف به دنبال علت مرگ اوست و به وجود کوسه در ساحل مشکوک است. با حرفهای سرمایه داران شهر که ساحل منبع درآمد آنهاست و وجود کوسه را در ساحل غیر ممکن می بینند، شک او برطرف میشود اما با کشته شدن پسر بچه ای دیگر …
مامور ویژه ای بنام «وید ویلسون» (رایان رینالدز) که تبدیل به یک مزدور شده است، تحت یک آزمایشی شرورانه قرار میگیرد و قدرت های ویژه ای بدست می آورد. او با استفاده از این قدرتش شروع میکند به شکار افرادی که زندگی اش را نابود کردند.
After being coerced into working for a crime boss, a young getaway driver finds himself taking part in a heist doomed to fail.
پاتريک بتمن يک جوان 26 ساله خوش قيافه، با هوش اما روانی و عاشق آدمکشی است. دلايل وی برای قتل عبارتند از حسادت بی پايان، عقده های روحی و مادی، تنفر و يا هيچ دليلی مگر جنون کامل. جنون او در طول اين فيلم افزايش می يابد و دست کم 20 نفر را بقتل می رساند از جمله همکاران، دوستانش و هر کسی ديگری که سر راه او قرار بگيرد يا اينکه مورد حسادت يا غضب او قرار بگيرد. تنها فردی که بنظر می رسد با او همدردی می کند منشی او جين است. در اکثر اوقات پاتريک نمی تواند بگويد که اين اتفاقات واقعی اند يا بخشی از يک لذت روانی هستند...
After returning home from the Vietnam War, veteran Jacob Singer struggles to maintain his sanity. Plagued by hallucinations and flashbacks, Singer rapidly falls apart as the world and people around him morph and twist into disturbing images. His girlfriend, Jezzie, and ex-wife, Sarah, try to help, but to little avail. Even Singer's chiropractor friend, Louis, fails to reach him as he descends into madness.
جومانجی : به جنگل خوش آمدید چهار نوجوان در حین بازداشت یک بازی ویدیویی قدیمی را کشف می کنند، اما به جای سرگرمی ایمن جلوی تلویزیون، چهار نفر به دنیای جنگل جومانجی کشیده می شوند! در این محیط نامناسب، دانشآموزان باید با کرگدنها، مامباهای سیاه و انواع بیپایان تلهها و پازلهای جنگل – البته در بدن شخصیتهای بازی – دست و پنجه نرم کنند. اسپنسر فروتن به ماجراجوی دکتر تبدیل می شود. اسمولدر براویستون، بازیکن فوتبال آنتونی «فریج» جانسون به جانورشناس و متخصص اسلحه، موز فینبار، دختر It-girl به نقشهنویس/رمز نگار شلی اوبرون و مارتا غیرورزشی به مبارز روبی راندهاوس. برای برنده شدن در بازی، آنها باید از انواع ماجراهای خطرناک در بدن جدید خود جان سالم به در ببرند..../. مترجم : shabnam_05
George Orwell's novel of a totalitarian future society in which a man whose daily work is rewriting history tries to rebel by falling in love.
گروهی از کودکان شجاع و ماجراجو عازم سفری حماسی میشوند تا یک تهدید قرون وسطایی را خنثی کنند. اما آنها در طی مسیر سفرشان با خطرات و مشکلات فراوانی مواجه میشوند و…
یک گروه از آدمهای خلافکار با تواناییهای فنی بالا، دستگاهی را بهدست میآورند که قابلیت کنترل ماهواره را دارد و این موضوع میتواند سبب شود تا اطلاعات ملت و امنیت ملی به خطر بیفتد. به همین منظور، سازمان با ژاندر کیج که پس از شبیه سازی مرگش در جمهوری دومینیکن زندگی میکند، تماس میگیرد که به سر کارش برگردد...
Ivan and Chiara meet on a Sicilian island to prepare the wedding for Ivan’s brother and Chiara’s best friend. Despite the fact that Ivan is determined not to repeat the failure of his last relationship and Chiara does not want to jeopardise her marriage, the two fall in love with each other. They resolve to live their relationship for only a few days and then break it off when the wedding guests arrive on the island. But can love be controlled? Or is it love that controls us?