«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.

دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان‌های جاسوسی و شرکت‌های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه می‌کند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...

A wealthy entrepreneur secretly creates a theme park featuring living dinosaurs drawn from prehistoric DNA. Before opening day, he invites a team of experts and his two eager grandchildren to experience the park and help calm anxious investors. However, the park is anything but amusing as the security systems go off-line and the dinosaurs escape.

سال ۱۸۴۱، سالومون نورثاپ (چیوِتل اجیوفور) یک سیاهپوست آزاد است که با همسر و فرزندانش در ساراتوگای نیویورک زندگی می کند. او با نواختن ویولن امرار معاش می کند. یک شب توسط چند نفر اراذل و اوباش اغفال شده، به وسیله آنها مسموم و به‌عنوان برده فروخته می شود. به هوش که می آید، خود را در غل و زنجیر می بیند. سپس به مزارع پنبه در جنوب امریکا برده می شود، جایی که ابتدا توسط یک برده‌دار به نام ویلیام فورد خریده شده و بعد از آن به ادوین اپس (مایکل فاسبندر) فروخته می شود.

یک دلقک ماهی به نام مارلین، در مورد پسرش نیمو زیادی حساس است. او پسرش را در اقیانوس گم می‌کند و در پی آن با کمک ماهی به نام دوری به جستجوی نیمو می‌پردازد. به تدریج و پس از یافتن نمو او متوجه می‌شود که نباید آنقدر مته به خشخاش بگذارد.

اندی به اردوی تابستانی می‌رود، ال – شخصی که مسئول یک انبار اسباب بازی است – وودی را می‌رباید و ماجراهای تازه‌ای شروع می‌شوند. باز لایت یر اسباب بازی فضایی و دوست قدیمی وودی و دیگر اسباب بازی‌های اتاق اندی شامل یک سیب زمینی، سگ، دایناسور و خوک برای نجات وودی به دنبال او می‌روند. اسباب بازی‌ها در این مسیر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کنند. آن‌ها باید قبل از رسیدن اندی، وودی را به خانه بازگردانند. اما مشکل بزرگی وجود دارد و آن اینست که ال قصد دارد به زودی وودی را به موزه‌ای در ژاپن بفروشد…

جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسان‌ها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آن‌ها که در جنگل‌هایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آن‌ها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیک‌هایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آن‌ها مقابله کند.

Every year in the ruins of what was once North America, the nation of Panem forces each of its twelve districts to send a teenage boy and girl to compete in the Hunger Games. Part twisted entertainment, part government intimidation tactic, the Hunger Games are a nationally televised event in which “Tributes” must fight with one another until one survivor remains. Pitted against highly-trained Tributes who have prepared for these Games their entire lives, Katniss is forced to rely upon her sharp instincts as well as the mentorship of drunken former victor Haymitch Abernathy. If she’s ever to return home to District 12, Katniss must make impossible choices in the arena that weigh survival against humanity and life against love. The world will be watching.

یک ویروس اصلاح شده برای درمان سرطان، در بین انسان‌ها پخش شده و برخلاف انتظار، تقریبا تمام نسل بشر را از بین برده است. دکتر «رابرت نویل» (ویل اسمیت) تنها انسان باقی مانده در نیویورک، و شاید هم تمام دنیا است. به مدت سه سال، نویل هر روز پیغام های رادیویی را ارسال می کند به امید بازمانده های دیگری را هم پیدا کند. اما او تنها نیست. بعضی از مبتلایان به ویروس هنوز نمرده اند، و به دور از نور خورشید، در تاریکی زندگی می کنند و تمام اعمال نویل را زیر نظر دارند، و تنها منتظر یک اشتباه از جانب او هستند، اشتباهی که می تواند به قیمت جانش تمام شود.

تونی استارک از سمّی مهلک درون بدن خود، که از آثار سو فناوری مردآهنی است بطور مخفیانه رنج می‌برد. او قدم به قدم به مرگ نزدیکتر می‌شود. اما از سوی دیگر، یک مهندس روسی بنام «ایوان» در صدد است از تونی استارک انتقام مرگ و زندگی سخت پدر خود را بگیرد. پدرش سابقا همکار پدر تونی استارک بود. او موفق به ساخت شلاق‌های انرژی‌داری می‌شود که قابلیت رد شدن از آهن را دارند. در جریان سفری به موناکو تونی با وی برای بار نخست روبرو می‌شود. از سوی دیگر دولت آمریکا بدنبال تسخیر فناوری مردآهنی برای مقاصد اسلحه‌سازیست. تونی مدام مقاومت می‌کند. تا اینکه تونی به یک پیغام شخصی از پدر مرحوم خود برخورد می‌کند و …

داستان در مورد گری لین (برد پیت) است که از سوی ملل متحده مامور می شود درد و از فاجعه گسترش زامبی ها جلوگیری کند، که همه ارتش ها را شکست داده اند و موجب سقوط دولت ها شده اند و اکنون تهدیدی برای انقراض انسان ها هستند...

«تور» جنگجویی قدرتمند اما متکبر از قلمرو افسانه‌ای «آسگارد» تبعید شده تا در این دنیا همراه انسان‌ها زندگی کند، و از این رو، او به یکی از بهترین مدافعان آن‌ها تبدیل می‌شود.

هنگامی که در سیاره ی دشمن گیر می افتند ، کاپیتان کِرک ، اسپاک و بقیه خدمه سفینه ی فضایی درمی یابند با یک تهدید بیگانه به نام کِرال مواجه هستند که …

در این فیلم که روایت متفاوتی از داستان مرد عنکبوتی است، «پیتر پارکر» (اندرو گارفیلد) مدارکی را به‌دست می‌آورد که ممکن است به کمک آن‌ها بتواند دریابد که پدر و مادرش چگونه در زمان کودکی او ناپدید شده‌اند. او در همین راه با دکتر «کرت کانرز»، که شریک سابق پدرش بوده،‌ آشنا می‌شود...

«لری دیلی» (استیلر) کاری را به عنوان نگهبان شب موزه‌ی تاریخ طبیعی قبول می‌کند اما در نخستین شب نگهبانی‌اش در می‌یابد که چه کار مشکلی دارد: شب که فرا می‌رسد یک طلسم مصری، اشیا و فیگورهای مومی را زنده می‌کند!....

کودکی که از یک سیاره بیگانه در حال نابودی به زمین فرستاده شده است، توسط والدین جدید زمینی اش بزرگ می شود. گرچه زندگی معمولی بعنوان یک خبرنگار دارد، اما زمانی می رسد که مجبور می شود از قدرت های خارق العاده ای که نسبت به انسان ها دارد، برای مقابله با افراد شرور استفاده کند...

این فیلم در ادامه فیلم مومیایی که حوادث آن در سال ۱۹۳۵ بود اتفاق می افتد . فیلم نه سال بعد از حوادث قسمت اول آغاز می شود . اکنون اوکانل با ایوی اردواج کرده و با پسر ۹ ساله شان الکس در لندن زندگی می کنند . هنگامیکه گروهی از ماجراجویان ، جسد ایمهوتپ را در موزه لندن زنده می کنند ، مومیایی یکبار دیگر بر زمین قدم می گذارد و تصمیم دارد تا تلاشش را برای ابدی ماندن ، تکمیل کند . اما نیروی دیگری نیز در جهان آزاد شده است که در اثر یک آیین مصر قدیم ایجاد شده و قدرتمندتر از ایمهوتپ است . زمانیکه این دو نیرو با هم برخورد کنند ، سرنوشت دنیا نامشخص می شود . اکنون اوکانل می کوشد تا دنیا را از یک اتفاق غیر قابل توصیف و همچنین فرزندش را نجات دهد…

یک شهاب‌سنگ حاوی مواد آلوده و روغنی از فضا به طور غیر منتظره ای با دختری به نام «سوزان» برخورد می کند و یکباره قد وی به طور اسرار‌آمیزی به ۱۵ متر می‌رسد و او با دوستانی عجیب و غریب آشنا می‌شود که با یکدیگر برای نجات زمین تلاش می‌کنند …

مدت‌ها از آخرین باری که لایتینگ مک کوئین موفق شده بود خود را به عنوان سلطان جاده‌ها مطرح کند می‌گذرد. او اکنون خوشحال از بی‌رقیب بودنش، قصد دارد تا مدتی را به استراحت و تعمیر فنی خود بپردازد اما رقیب قدیمی و کهنه کار ایتالیایی او به نام فرانچسکو برنولی پیشنهاد شرکت در یک گراند پریکس جهانی را به لایتینگ می‌دهد و اعلام هم می‌کند که خودش، قهرمان بی‌رقیب این مسابقات خواهد بود! لایتینگ که سرش برای مسابقات و کل‌کل کردن با ماشین‌های دیگر درد می‌کند، به همراه دوست صمیمی خود یعنی «ماتر» آماده می‌شوند تا به این گراند پریکس که قرار است در شهرهای توکیو، پاریس، پونته کورو و لندن برگزار شود، قدم بگذارند. همه چیز برای لایتینگ و ماتر به خوبی پیش می‌رود تا زمانی که این دو متوجه می‌شوند که گراند پریکس جهانی کاملا قانونی برگزار نمی‌شود و دست‌هایی پشت پرده است که می‌خواهد لایتینگ به مقام قهرمانی در این مسابقات نرسد و …

در سال ۲۰۰۳، دکتر سرینا کوگان از شرکت «سایبرداین سیستمز»، به سلول مارکوس رایت می‌آید و این زندانی محکوم به مرگ (با تزریق) را متقاعد می‌کند تا بدن خود را پس از مرگ برای پژوهش پزشکی به آن شرکت بسپارد. یک سال بعد از این جریان، ربات‌های ساخت انسان که به درجه‌ای از هوشمندی و خودآگاهی رسیده‌اند، نوع بشر را به عنوان تهدیدی برای بقای خود به‌شمار می‌آورند و سامانه‌ای به نام «سامانه اسکای‌نت» را به منظور قلع و قمع انسان‌ها ایجاد می‌کنند. این سامانه موفق می‌شود در جریان رخدادی که «روز داوری» نامیده می‌شود بیشتر افراد بشر را نابود کند.