داستان فیلم در مورد اعضای بیکار خانوادهی بیپولی است که به یک خانوادهی ثروتمند تعدی میکنند اما در مخمصه میافتند.
«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد.
فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
داستان یک کتابفروش ایتالیایی یهودی تبار<<گوییدو اوریفیس»( Roberto Benigni ) شیفته ی یک معلم مدرسه به نام «دورا» (Nicoletta Braschi) میشود و با استفاده از طنز و شوخی سرانجام به هدفش میرسد و با او ازدواج میکند. که گوییدو در دنیای افسانه ای خود زندگی می کند. اما تخیل خلاق او زمانی که او و تمام خانواده اش در جریان هولوکاست به اردوگاه کار اجباری تبعید می شوند با چالشی تلخ روبرو می شود. او بدون هیچ مقدمه ای به پسر کوچکش توضیح می دهد که همه چیز فقط یک بازی است. ترجمه از : ( yavar.love )
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
حلقهای باستانی که قرنها پیش گم گشته بود، حالا دوباره پیدا شده و از دست تقدیر، به هابیتی جوان بنام فرودو رسیده است. وقتی که گندالف میفهمد که این حلقه، همان حلقه یگانه ارباب تاریکی، سائورون است، فرودو مجبور میشود این حلقه را به کوه نابودی برده و آن را از بین ببرد. با این وجود او تنها نمیرود و در این راه هشت یار دیگر به او در انجام ماموریتش کمک میکنند و...
دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...
آدم کشي حرفه اي به نام «لئون» (رنو) در آپارتماني در محله ي ايتاليايي هاي نيويورک زندگي مي کند. «استانسفيلد» (اولدمن)، مأمور فاسد پليس، تمام خانواده ي همسايه را مي کشد و تنها دختر دوازده ساله شان، «ماتيلدا» (پورتمن) که براي خريد بيرون رفته جان سالم به در مي برد.«ماتيلدا» به «ليون» پناه مي برد و خيلي زود اين دو با يک ديگر دوست مي شوند...
داستان «جوکر» در دههی ۱۹۸۰ میلادی روی میدهد و زندگی «آرتور فلک» استند-آپ کمدین شکستخوردهای را روایت میکند که با طرد شدن از سوی جامعه به دنیای زیرزمینی جنایت در شهر گاتهام گرایش پیدا میکند.
در دهه 1980 ایتالیا، عشقی بین یک دانش آموز هفده ساله و مرد مسن تری که به عنوان دستیار پژوهشی پدرش استخدام شده بود، شکوفا شد.
هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری میکند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری میآید.
داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خالهاش زندگی میکند، زیرا پدر و مادرش سالها قبل در یک تصادف کشته شدهاند. هری پاتر که در این ۱۰ سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری مییابد که بزرگترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.
آملی یک دختر جوان تنهاست. نه فقیر است نه ثروتمند نه زشت است نه زیباست، معمولی است. با یک خانهٔ معمولی و یک شغل معمولی یعنی کار در یک کافه. زندگی اش آرام و کسالت بار از کنارش میگذرد با این حال او خوشحال و مسرور است. هر چه باید تجربه کرده ولی لذتی نبرده. آملی همچنان طالب تنهایی است او خود را با سوالات احمقانه سرگرم میکند تا اینکه اتفاقی رخ میدهد که زندگی آملی را دچار دگرگونی میکند...
داستان این کتاب و فیلم در مورد مردی است که همسرش را در پنجمین سالگرد ازدواجشان گم میکند اما تمام انگشتها به سمت او نشانه میرود به طوری که لقب قاتل زنان به وی داده میشود...
رمی حس بسیار پیشرفته ای از بویایی و چشایی دارد. و این چیزی است که زندگی را برای موجودی که به عنوان یک موش آشغال خور شناخته میشود، مشکل میکند!
نیک فیوری مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط لوکی مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون مرد آهنی، هالک شگفت انگیز، تور، کاپیتان آمریکا و بیوهی سیاه با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند...
کلب (دامنال گلسون) برنامه نویس جوانی است که به تازگی در یک مسابقه برنده سفر یک هفته ای به منزل متخصص فرایند CEO به نام یعنی ناتان (اسکار آیزاک) شده است. کلب که به شدت از این اتفاق خوشحال است و این ملاقات را افتخاری برای خود و حرفه اش می داند، پس از رسیدن به ویلای ناتان متوجه می شود که برخلاف انتظارش، وی برای انجام آزمایشی به این ویلا آورده شده است. ناتان در این ویلا موفق به طراحی ربات زنی به نام آوا (آلیشیا ویکاندر) شده است که از هوش مصنوعی فوق العاده ای برخوردار است و کلب نیز باید با ربات ساخته ناتان ارتباط برقرار کند، اما...
این فیلم ماجراهای پیامد یک شب بدمستی سه ساقدوش و یک داماد است در لاسوگاس، دو روز پیش از عروسی. صبح روز بعد وقتی در اتاق نیمه ویران هتل بیدار میشوند یک ببر در حمام است و دندان یکی شکسته و از همه مهمتر، داماد گم شده است و یک ماشین پلیس در پارکینگ هتل به نام آنها پارک شده...
دزدان دریایی هم، مانند شاغلین اصناف دیگر، میان خود چهرههای شاخص و برجستهای دارند که کاپیتان دزد دریایی جزو آنها به شمار نمیرود. او دوست دارد خودش را تازیانهی خشم اقیانوس تصور کند، اما خدمهی کشتی او را گروهی ملوان کودن تشکیل میدهند و معمولاً هم کشتیهای مناسبی را برای حمله نشان نمیکند. طبیعی است که کشتیهای ارواح و اجنه و کشتیهای طاعونزده حامل طلا و جواهر چندانی نباشند! با این وجود دار و دستهی کاپیتان دزد دریایی او را دوست دارند، که البته شاید تنها دلیلش مراسم «شب کباب خوران» در کشتی باشد. کاپیتان دزد دریایی امسال هم مانند بیست سال گذشته در مسابقهی بهترین دزد دریایی سال شرکت کرده، اما با رقبای قدری روبروست: بلامی سیاه، کوتلاس لیز و پگ لپ هیستینگز. تنها راه پیروز شدن کاپیتان دزد دریایی بر رقبایش، این است که کاری خارقالعاده و چشمگیر انجام دهد. همین موقع است که با چارلز داروین آشنا میشود و به نظر میرسد شانس و اقبال به او رو آورده است، البته احتمالاً نه از آن منظری که به مذاق شاه دزدان دریایی خوش میآید.
صاحب مکس سگ دیگری به نام دوک را به خانه میآورد و مکس میفهمد که به طور غریزی با دوک مشکل دارد و…