پسرک ۱۲ ساله‌ای خانواده‌اش را مدت زیادی است از دست داده و در پی ملاقات دوباره‌ی آنهاست و…

اعضای تیم انتقام‌جویان و همچنین متحدان آنها در حال محافظت از سیاره زمین هستند و با تهدیدهایی مقابله می‌کنند که بزرگ‌تر از حد توان هر قهرمانی برای مقابله با آنها است. در همین برهه زمانی خطر جدیدی ظاهر می‌شود که از پس سایه‌های دنیای کهکشانی بیرون آمده و فراتر از تصور همه است؛ آن هم کسی نیست جز تانوس، حاکم ظالم و ستمگر بدنام دنیای بین کهکشانی. هدف او از به راه انداختن این بازی ناعادلانه، به‌دست آوردن هر شش سنگِ سنگ‌های بینهایت (Infinity Stones) است؛ سنگ‌هایی که دارای قدرت‌های غیرقابل تصور هستند. تانوس با داشتن این سنگ‌های بینهایت می‌تواند روی همه واقعیت‌ها تاثیر بگذارد. هر چیزی که اعضای تیم انتقام‌جویان برای آن جنگیده بودند، آنها را به این نقطه زمانی رساند؛ در هیچ برهه زمانی‌ای، سرنوشت زمین و همچنین آینده موجودیت آن تا این اندازه نامشخص و نگران‌کننده نبوده است.

داستان «کروئلا» که استلا را وادار می‌کند با پذیرفتن خصایص بدخویانه‌اش به «کروئلا» تبدیل شود.

«پیتر پارکر» با بازی «تام هالند» به دنبال وقایع «دور از خانه» به قتل «میستریو» با بازی «جیک جیلنهال» متهم است و هویت محرمانه‌اش توسط «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی.کی. سیمونز» در روزنامه «دیلی باگل» فاش شده است. «پیتر پارکر» برای طلب یاری نزد «دکتر استرنج» با بازی «بندیکت کامبربچ» می‌رود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او «مرد عنکبوتی» است و «میستریو» را از بین برده.

داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خاله‌اش زندگی می‌کند، زیرا پدر و مادرش سال‌ها قبل در یک تصادف کشته شده‌اند. هری پاتر که در این ۱۰ سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می‌یابد که بزرگ‌ترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.

بروس وین که در کودکی شاهد قتل پدر و مادرش بوده و نمی تواند این خاطرات تلخ را از ذهنش پاک کند همچون آواره ای از یک نقطه به نقطه دیگر جهان سفر کرده و با تبهکاران مبارزه می کند . او در نقطه ای از آسیا با فردی مرموز به اسم هنری دوکارد آشنا می شود که به او پیشنهاد می کند با انجام تمرینات سخت فیزیکی به عضویت انجمن سایه ها به رهبری “راس ال گول” درآید . بروس می پذیرد و تمرینات دشوار را با موفقیت پشت سر می گذارد اما زمانیکه انجمن از او می خواهد فرد بیگناهی را بقتل برسانتد قبول نکرده و به زادگاه خود شهر گاتهام بر می گردد تا …

پانزده سال پس از قتل خواهرش در شب هالووین ۱۹۶۳، مایکل مایرز از یک بیمارستان روانی فرار می‌کند و برای کشتن مجدد به شهر کوچک هادونفیلد، ایلینوی باز می‌گردد.

داستان «جنگ فردا» در مورد گروهی از سفرکنندگان در زمان است که به سال ۲۰۵۱ می‌روند تا پیامی فوری به دنیا بدهند: اینکه ۳۰ سال بعد بشر در جنگ علیه موجوداتی فضایی مغلوب خواهد شد. تنها امید برای بقا این است که سربازان و شهروندان به آینده سفر کنند و به مبارزه ملحق شوند. در میان این افراد یک معلم دبیرستان و مرد خانواده به نام «دن فورستر» با بازی پرت است که مصمم به نجات دنیا برای دختر جوانش است. دن برای بازنویسی سرنوشت سیاره‌اش با یک دانشمند نابغه با بازی «ایوان استراهاوسکی» و پدرش با بازی «جی.کی. سیمونز» همکاری می‌کند.

پیتر پارکر و دوستانش برای تعطیلات به اروپا می‌روند اما در آنجا او باید دوستانش را در مقابل میستریو محافظت کند.

پسر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است.

سال 1884 در انگلستان، انولا، خواهر کوچکتر شرلوک هولمز در صبح تولد 16 سالگی اش متوجه میشود مادرش با به جا گذاشتن تعدادی هدایای عجیب و غریب ناپدید شده است، اکنون او شروع به جست و جو برای یافتن او میکند و …

موضوع فیلم در مورد نویسنده ای بنام "نیوت اسکامندر" می باشد که در جامعه ای مخفی در شهر نیویورک فعالیت دارد. این جامعه از جادوگران و ساحرانی تشکیل شده که هفتاد سال قبل از وقایع هری پاتر در آن مکان فعالیت داشتند و ...

یک افسر پلیس بعد از آنکه یک خارپشت آبی‌رنگ سریعی به نام «سونیک» را پیدا می‌کند، به او کمک می‌کند که از دست افراد شروری فرار کند که قصد دارند روی او آزمایشاتی انجام دهند ...

An enchanting making-of story told through all-new in-depth interviews and cast conversations, inviting fans on a magical first-person journey through one of the most beloved film franchises of all time.

ناتاشا رومانوف یا همان بیوه ی سیاه با بخش های تاریک گذشته ی خود مواجه می شود. توطئه ای خطرناک به پا شده است که به گذشته ی او مربوط است.

جومانجی : مرحله بعدی وقتی اسپنسر ناپدید می‌شود، مارتا به سرعت متوجه می‌شود: پسری که زمانی عاشقش شده بود، اما اکنون فقط یک دوست خوب است، دوباره وارد بازی ویدیویی Jumanji شده است. او به همراه بازیکن فوتبال آنتونی "فریج" جانسون، می خواهد او را نجات دهد و دوباره در بازی غوطه ور شود. اما متأسفانه ادی پدربزرگ اسپنسر و دوستش میلو نیز در نهایت به دنیای شگفت انگیز جومانجی می روند. در حالی که مارتا اکنون در بدن مبارز بداخلاق روبی راندهاوس بازگشته است، ماجراجویی با این واقعیت دشوارتر و خطرناک تر می شود که سالمندان نقش ماجراجوی دکتر Dr. Smolder Bravestone و جانورشناس و متخصص اسلحه Moose Finbar دقیقاً کمک چندانی نمی کنند. یخچال همچنین باید به داشتن شکم بزرگ شلی اوبرون، نقشه‌بردار عادت کند.../. مترجم : shabnam_05

When Rachel Phelps inherits the Cleveland Indians from her deceased husband, she's determined to move the team to a warmer climate—but only a losing season will make that possible, which should be easy given the misfits she's hired. Rachel is sure her dream will come true, but she underestimates their will to succeed.

اسپینافی که بر روی مامور امنیتی جانسون، لوک هابز تمرکز دارد.

گرینچ بدخلق و شرور نقشه دارد تا کریسمس را برای اهالی روستای هوویل خراب کند و از بین ببرد. اما او در این مسیر با مشکلات فراوانی مواجه می‌شود که…

یک فیلم ابرقهرمانی آمریکایی به کارگردانی روبن فلیشر و نویسندگی اسکات روزنبرگ، جف پینکنر و کلی مارسل است، که بر اساس شخصیتی به همین نام از مجموعه کتاب‌های کمیک کمپانی مارول کامیکس ساخته شده‌ است. از بازیگران آن می‌توان به تام هاردی، میشل ویلیامز، ریز احمد، اسکات هیز و رید اسکات اشاره کرد. وقتی که "ادی بروک" قدرت "سیمبیوت" را بدست می‌آورد؛ او با آزادسازی شخصیت دومش "ونوم" سعی در نجات جان خود دارد…