جولز و وینسنت ( باجگیرهای مارسلوس والاس ) در طی اجرای ماموریتی چند حوان را به قتل می رسانند. در حین قتل اتفاق عجیبی باعث تحول فکر و قلبی جولز شده و جولز تصمیم میگیرد که دست از جرم و جنایت برداشته و بسوی وارستگی گام بردارد. ولی وینسنت که اندیشه جولز را مورد تمسخر قرار میداد به کار خود ادامه داده و در ماموریت بعدی …

فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.

یک گروه از جستجو گران با استفاده از یک سیاه چاله که به تازگی کشف شده است توانستند محدودیت های انسان در سفر های فضایی را از بین ببرند و امکان سفر به مکان های دورتر را فراهم آورند …

«رندل پاتریک مک مورفی» (جک نیکلسون) را به جرم تجاوز دستگیر می‌کنند و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانی اش به بیمارستان روانی ایالتی می‌فرستند. مک مورفی، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (پرستار رچد با بازی لوئیز فله چر)اعمال می‌شود مخالفت می‌کند. این مخالفت ها باعث دشمنی پرستار با وی می شود و پس از جدالی بین این دو مک مورفی را به بخشی می فرستند که به وی شوک الکتریکی وارد می شود. بعد از وارد کردن شوک الکتریکی به سر او ... ترجمه از رضا بهادری

دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان‌های جاسوسی و شرکت‌های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه می‌کند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...

در سال‌هایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراتوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» (فیشر) اسیر معاون امپراتور می‌شود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه ۲ روبات را همراه با پیامی به سیاره‌ی تاتوین می‌فرستد و این ۲ روبات به دست پسری به اسم «لوک» (همیل) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و ۲ روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» (هریسون فورد) برای نجات لیا اقدام می‌کنند...

یکی از مأموران اداره پلیس شهر بوستون به اسم بیلی کاستیگان از سوی دو تن از فرماندهانش یعنی کاپیتان کوئینان و سرجوخه دیگنام مأموریت پیدا می‌کند تا بصورت ناشناس در تشکیلات یک باند گانگستری بسیار مهم و خطرناک که رهبری آن برعهده فردی به اسم فرانک کاستلو است نفوذ نماید تا خبرهای آنجا را به اداره پلیس منتقل کند. از سوی دیگر یکی از افراد مهم و وفادار به کاستلو به اسم کالین سالیوان بعنوان یک پلیس به اداره پلیس شهر می‌پیوندد تا برای کاستلو خبرچینی کند. پس از گذشت مدتی از این اتفاقات بیلی پی می‌برد که گانگسترها یک جاسوس در اداره پلیس دارند و کالین نیز از سوی دیگر متوجه می‌شود فردی در تشکیلات آنها برای اداره پلیس جاسوسی می‌کند. با این وجود کالین و بیلی از مأموریت و هویت واقعی همدیگر اطلاعی ندارند و هر کدام در تلاشند تا هر چه زودتر فرد جاسوس را بدام بیندازند.

سفينه ي «نوسترومو» براي انجام پژوهش هاي فضايي به کهکشان فرستاده و يکي از سرنشينان آن به نام «کين» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودي ناشناخته به درون سفينه مي شود. موجودي که خيلي سريع رشد مي کند و به نظر مي رسد هدفي جز کشتار و نابودي نداشته باشد..

In the winter of 1982, a twelve-man research team at a remote Antarctic research station discovers an alien buried in the snow for over 100,000 years. Soon unfrozen, the form-changing creature wreaks havoc, creates terror... and becomes one of them.

«لِستر» نزدیک به 14سال است که برای مجله‌ای مطلب می‌نویسد. او که از شرایط شغلی خود ناراضیست در زندگی زناشویی و خانوادگی خود نیز دچار مشکل می‌باشد و نمی‌تواند با همسر و دخترش ارتباط برقرار کند. درحالیکه «لِستر» انگیزه‌اش را کاملا از دست داده، به صورت اتفاقی با دیدن دختری نوجوان به نام «آنجلا»، به او علاقمند شده و انگیزه‌ای برای زندگی پیدا می‌کند.

مامور ویژه ای بنام «وید ویلسون» (رایان رینالدز) که تبدیل به یک مزدور شده است، تحت یک آزمایشی شرورانه قرار میگیرد و قدرت های ویژه ای بدست می آورد. او با استفاده از این قدرتش شروع میکند به شکار افرادی که زندگی اش را نابود کردند.

Chris and his girlfriend Rose go upstate to visit her parents for the weekend. At first, Chris reads the family's overly accommodating behavior as nervous attempts to deal with their daughter's interracial relationship, but as the weekend progresses, a series of increasingly disturbing discoveries lead him to a truth that he never could have imagined.

Two lost souls visiting Tokyo -- the young, neglected wife of a photographer and a washed-up movie star shooting a TV commercial -- find an odd solace and pensive freedom to be real in each other's company, away from their lives in America.

In a violent, near-apocalyptic Detroit, evil corporation Omni Consumer Products wins a contract from the city government to privatize the police force. To test their crime-eradicating cyborgs, the company leads street cop Alex Murphy into an armed confrontation with crime lord Boddicker so they can use his body to support their untested RoboCop prototype. But when RoboCop learns of the company's nefarious plans, he turns on his masters.

بعد از اینکه «ایندیانا جونز» به هند می‌رسد، ساکنین یک دهکده از او می‌خواهند یک سنگ افسانه‌ای را پیدا کند. او درخواست آن‌ها را می‌پذیرد و ...

Fast-talking, quick-thinking Detroit street cop Axel Foley has bent more than a few rules and regs in his time, but when his best friend is murdered, he heads to sunny Beverly Hills to work the case like only he can.

یک سفینه فضایی برای حمل و نقل هزاران نفر از مردمان قصد سفر به یک سیاره دور را دارد، ولی یکی از محفظه‌های خوابش مشکل پیدا می کند و در نتیجه یکی از مسافران ۹۰ سال زودتر از موعد مقرر از خواب بیدار می شود و زمانی که میبیند به تنهایی در حال پیر شدن و مُردن است تصمیم می‌گیرد مسافر دیگری را نیز بیدار کند و ...

رادنی هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی برخوردار شود و همیشه پدر ظرف‌شویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنه‌ی دیگران را برایش بیاورد. رادنی دو آرزو دارد، اولین آرزوی او تغییر دنیا و ایجاد محل بهتر برای ربات‌هاست و دومین آرزوی او ملاقات با مخترع بزرگ «بیگ وِلد» می‌باشد. رادنی که علاقه زیادی به اختراع دارد ربات اعجوبه‌ای درست می‌کند که کارهای جالبی از او سر می‌زند و برای نشان دادن کارش به بیگ وِلد تصمیم می‌گیرد به «روبوت‌سیتی» برود. اما وقتی به آنجا می‌رسد متوجه می‌شود که شهر رؤیایی‌اش به دست «رچت» افتاده و او تصمیم دارد که تمام ربات‌های رده پایین را از بین ببرد و فروش قطعات دست دوم را متوقف سازد. همچنین «رچت» در حال ساختن روبات‌های پیشرفته است و می‌خواهد نسلی قدرتمند را جایگزین نسل فعلی کند. رادنی وقتی می‌فهمد که اوضاع از چه قرار است به گروهی از ربات‌های از کار افتاده می‌پیوندد و با خلاقیتی که دارد دست به ترمیم همه‌ی ربات‌ها می‌زند و برای به‌دست آوردن قطعه‌های یدکی مجبور به مبارزه با «رچت»می‌شود و…

In the dirtiest, funniest, most scandalous gay-teen-sex-comedy-parody ever, four young gay friends make a pact to lose their virginity by the end of the summer. The boys soon face giant sex toys, naked celebrities, masochistic teachers and an uncontrollable romance with a quiche.

When he discovers his girlfriend having sex with his brother, Frankie decides to head to Manhattan, leaving his Bronx pizza shop forever for the fame and fortune of show business. But before stardom, he needs a place to stay. Looking in the personals, he notices GWM. And thinking it "Guy with Money," he heads to the Village and the apartment of gay actor Warren, who's in desperate need of this month's rent.