در فیلم «نابودگر ۲: روز رستاخیز» باری دیگر یک شکارچی از زمان آینده، برای شکار جان کارنر به زمان فعل می آید. از زمان هولوکاست اتمی سال ۱۹۹۷ توسط ماشین ها و علیه انسان ها، تنها یک مرد باقی مانده که می تواند در وضعیت بحرانی انسان ها تغییری به وجود آورد و او کسی نیست جز جان کارنر که در این فیلم یک نوجوان بیشتر نیست اما قرار است در آینده و پس از فاجعه مذکور، رهبری انسان های باقی مانده در برابر ماشین ها را عهده دار باشد.
هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری میکند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری میآید.
نیک فیوری مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط لوکی مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون مرد آهنی، هالک شگفت انگیز، تور، کاپیتان آمریکا و بیوهی سیاه با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند...
هری پاتر دومين سال تحصيلیاش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز شروع میکند اما يک موجود اسرار آميز در مدرسه در کمين اوست. صداهای شيطانی از ديوارها بگوش میرسند و حوادث وحشتناکی در هاگوارتز اتفاق میافتد.
هری پاتر در سال ششم هاگوارتز تحصیل میکند. او کتاب معجون سازی دست دومی را پیدا میکند که صاحب قبلی آن شخصی به نام «شاهزادهٔ دورگه» است. هری برای اولین بار کلاسهای خصوصی با دامبلدور دارد که در آنها به مرور و بازبینی خاطرات لرد ولدمورت میپردازند.
هری پاتر در مقطع پنجم دروس هاگوارتز است. وزارت سحر و جادو باور نمیکند که لرد ولدمورت بازگشته است و از این جهت هری پاتر و دامبلدور را تحت فشار میگذارد.
یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته میشود. او که حافظهاش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند میگریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد.
Utilizing potent TV interviews and many forgotten performances from his 30-year career, we are immersed into Frank Zappa’s world while experiencing two distinct facets of his complex character. At once Zappa was both a charismatic composer who reveled in the joy of performing and, in the next moment, a fiercely intelligent and brutally honest interviewee whose convictions only got stronger as his career ascended.
داستان فیلم در سال ۲۲۳۳ اتفاق می افتد ، ولی به طرز خاصی یادآور فیلم های قدیمی هالیوودی در ژانر فضایی است.این بار دو پسر جوان مشتاق با نامهای جیمز و اسپاک با گروهی از اعضای سفینه فضایی برای نجات دنیا از شر نیروهای شیطانی فضایی اقدام به سفر به نقاط ناشناخته فضا می کنند و جیمز که در دوران بچگی پس از نجات از یک حادثه رانندگی با یکی از موجودات فضایی دیدار کرده است برای این سفر بسیار مشتاق است اما در این سفر با اتفاقات و زندگی های عجیبی روبرو می شود...
این فیلم ماجراهای پیامد یک شب بدمستی سه ساقدوش و یک داماد است در لاسوگاس، دو روز پیش از عروسی. صبح روز بعد وقتی در اتاق نیمه ویران هتل بیدار میشوند یک ببر در حمام است و دندان یکی شکسته و از همه مهمتر، داماد گم شده است و یک ماشین پلیس در پارکینگ هتل به نام آنها پارک شده...
نئو و رهبران شورش تخمین میزنند که حدود ۷۲ ساعت تا حمله ۲۵۰ هزار ماشین به صهیون، وقت دارند. در همین زمان نئو باید تصمیم بگیرد که چگونه ترینیتی را از سرنوشت تاریکی که در رویا برایش دیده، نجات دهد.
سازمان بین المللى تبهكاران معروف به «اسپكتر» قصد پیدا کردن یک ماشین رمزگشایی روسی را دارد، و «جیمز باند» باید قبل از این سازمان، ماشین را پیدا کند. او در حالی که در یک رابطه عشقی با دختری روسی بنام «تاتیانا رومانوف» شده، به استانبول می رود و در همین حین مامورین سازمان اسپکتر نیز به دنبال او هستند...
«تور» جنگجویی قدرتمند اما متکبر از قلمرو افسانهای «آسگارد» تبعید شده تا در این دنیا همراه انسانها زندگی کند، و از این رو، او به یکی از بهترین مدافعان آنها تبدیل میشود.
مانی، دیگو و سید درمی یابند، که عصر یخبندان رو به اتمام است و برای همین، با حیوانات دیگر برای رفتن به اراضی مرتفعتر، همراه میشوند. اما…
«ویکتور» کشته شده است و «سلن» که تخصص اش کشتن گرگینه هاست و کینه عمیقی از آنها به دل دارد، بهمراه «مایکل» که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام ها، «مارکوس»، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و ...
۱۰ سال بعد از تلاش برای نجات نابو، کهکشان در آستانه جنگ داخلی قرار میگیرد. تحت رهبری «جدای» خائن، هزاران سیستم خورشیدی تهدید به جدا شدن از جمهوری کهکشانی میشوند. شاگرد هوشیار و لجوج «جدای» که یک شوالیه دلیر است به همراه ملکه به قلب این کشمکش کشیده میشوند و جنگ آغاز میشود...
داستان فیلم با دویدن اسکرات سنجاب دندان شمشیری به دنبال یکدانه بلوط آغاز میشود و خرابکاری که این بار به بار میآورد جدا شدن کره زمین به چند قاره است. مانی، سید و دیگو از قطعه یخی به عنوان کشتی استفاده میکنند و در راه اکتشاف دنیای جدید، با موجودات دریایی و دزدان دریایی برخورد میکنند.
داستان این فیلم دربارهی قهرمان جدیدی بنام «آرون کراس» (جرمی رنر) است که سرگذشتش از سه قسمت قبلی سری بورن نشأت میگیرد...
ماجرای فیلم ادامه قسمت اول (Night at the Museum 2006) است که حول و هوش اتفاقاتی است که در موزه اسمیت سونیان واشنگتن رخ میدهد. (بن استیلر) که بعد از اتفاقات داستان اول از شهر خارج شده بعد از گذشت چند وقت به شهر بر میگردد و متوجه میشود که موزه قبلی تعطیل شده و تمام اشیاء عتیقه این موزه به موزه جدیدی در واشنگتن انتقال پیدا کرده. شخصیتهای جدید این قسمت ماجراهای جالب و خنده داری رو رقم میزنند که هر بینندهای رو به خودش جلب میکند …
After attending a local comic book convention, three filmmakers are so moved by the stories shared with them by cosplayers that they decide to investigate geek culture even further. Attending other conventions across the country and speaking with legendary creators such as Kevin Eastman, Stan Lee and George R.R. Martin, the trio not only begins to find answers to why people gravitate towards superheroes and stories about superheroes, but how being a geek could help them live deeper, richer lives. Geek, and You Shall Find tells the stories behind the creation of several popular stories including Superman, Star Wars, Game of Thrones and the Teenage Mutant Ninja Turtles. In sharing how these characters and their worlds came to be, creators reveal how often they have been inspired by real-life social ills. Most importantly, by continuing to speak with fans who have been inspired by these creations, this film reveals how superheroes have the potential to combat these social issues as well.