Puss in Boots discovers that his passion for adventure has taken its toll: He has burned through eight of his nine lives, leaving him with only one life left. Puss sets out on an epic journey to find the mythical Last Wish and restore his nine lives.

«پیتر پارکر» با بازی «تام هالند» به دنبال وقایع «دور از خانه» به قتل «میستریو» با بازی «جیک جیلنهال» متهم است و هویت محرمانه‌اش توسط «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی.کی. سیمونز» در روزنامه «دیلی باگل» فاش شده است. «پیتر پارکر» برای طلب یاری نزد «دکتر استرنج» با بازی «بندیکت کامبربچ» می‌رود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او «مرد عنکبوتی» است و «میستریو» را از بین برده.

فیلم در مورد پدری بسیار آرام است که در حومه شهر زندگی می‌کند. نام این شخصیت هاچ است؛ فردی کاملاً معمولی که البته خشمی شدید در درون خود نهفته دارد. ناگهان روزی که دو دزد به خانه وی می‌آیند، این خشم فروخورده فوران می‌کند و داستانی بی‌رحمانه شروع می‌شود و راه خونینی باز می‌شود که در نهایت وی را مجبور ب ...

After one of their shoplifting sessions, Osamu and his son come across a little girl in the freezing cold. At first reluctant to shelter the girl, Osamu’s wife agrees to take care of her after learning of the hardships she faces. Although the family is poor, barely making enough money to survive through petty crime, they seem to live happily together until an unforeseen incident reveals hidden secrets, testing the bonds that unite them.

مدت‌ها پیش، در دنیای خیالی کوماندرا، انسان‌ها و اژدهاها در هماهنگی با هم زندگی می‌کردند. اما زمانی که یک نیروی شیطانی زمین را تهدید می‌کند، اژدهاها برای نجات بشریت خود را قربانی می‌کنند. اکنون، بعد ۵۰۰ سال، همان شیطان بازگشته است و این وظیفه یک جنگجوی تنها به نام رایا است که آخرین اژدهای افسانه ای را پیدا کند تا سرزمین تکه تکه شده و مردم جدا افتاده آن را به وضع اول برگرداند.

پل آتریدیس، پسر یک خانواده اصیل و سخاوتمند است که پس از وقوع اتفاقی ناگوار، وظیفه‌ محافظت از باارزش ‌ترین دارایی و حیاتی ‌ترین عنصر کهکشان در سیاره‌ آراکیس به او سپرده شده است و...

بلید رانر ۲۰۴۹ (به انگلیسی: Blade Runner 2049) فیلمی آمریکایی در سبک نئو نوآر علمی–تخیلی به کارگردانی دنی ویلنوو و نویسندگی مایکل گرین و همپتن فنچر است. این فیلم دنباله‌ای بر فیلم بلید رانر (۱۹۸۲) به‌شمار می‌رود و هریسون فورد یکبار دیگر به ایفای نقش ریک دکارد می‌پردازد. از دیگر بازیگران آن می‌توان به رایان گاسلینگ، دیوید باتیستا، آنا د آرماس، رابین رایت، سیلفیا هوکس، لنی جیمز و جرد لتو اشاره کرد. بلید رانر ۲۰۴۹ در تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۱۷، به صورت دو بعدی، سه‌بعدی و آی‌مکس سه‌بعدی در ایالات متحده اکران شد. فیلم با استقبال بسیار بالایی همراه بود و منتقدین آنرا یکی از بهترین فیلم‌های سال ۲۰۱۷ می‌دانند. همچنین برخی از منتقدین این فیلم را نسبت به قسمت اول اثری بهتر و جذاب‌تری دانستند. بلید رانر ۲۰۴۹ در نودمین دوره جوایز اسکار در پنج رشته از جمله از جمله بهترین میکس صدا، بهترین تدوین صدا و بهترین طراحی صحنه نامزد بود که در نهایت موفق شد دو جایزه بهترین فیلم‌برداری برای راجر دیکینز و بهترین جلوه‌های ویژه را به خود اختصاص دهد.

Buck is a big-hearted dog whose blissful domestic life is turned upside down when he is suddenly uprooted from his California home and transplanted to the exotic wilds of the Yukon during the Gold Rush of the 1890s. As the newest rookie on a mail delivery dog sled team—and later its leader—Buck experiences the adventure of a lifetime, ultimately finding his true place in the world and becoming his own master.

دختری ساکت و مورد غفلت قرار گرفته از خانواده از هم پاشیده خود دور می‌شود تا دبرای تابستان با پدر و مادر ناتنی زندگی کند. او تحت مراقبت آنها پیشرفت می‌کند، اما در این خانه که قرار بود در آن هیچ رازی نباشد، او رازی را کشف می‌کند.

داستان چهار سال از زندگی جولی، زن جوانی که در مسیر آشفته زندگی عاشقانه خود حرکت و برای یافتن مسیر موفقیت شغلی خود تلاش می کند. لذا این امر او را وادار می کند تا نگاهی واقع بینانه به شخصیت واقعی خود داشته باشد.

یک کارمند بانک متوجه می شود که او در واقع یک شخصیت غیر قابل بازی در یک بازی ویدیویی جهان بازِ خشن است.او تصمیم می گیرد قهرمان داستان خودش شود و ...

داستان آن در سال ۱۹۶۹ و شهر لس آنجلس رخ می‌دهد. ریک دالتون (لئوناردو دی‌کاپریو) بازیگر فیلم‌های وسترن در تلویزیون‌های سیاه‌وسفید در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ میلادی می‌باشد که به مرور زمان شاهد کمرنگ شدن نقش و طرفدارانش در هالیوود می‌شود. بدلکار وی شخصی با نام کلیف بوث (برد پیت) است که سالیان سال در کنار ریک مشغول به همکاری بوده‌است. پس از کمرنگ شدن کار ریک وی به الکل روی می‌آورد و کار خود را در هالیوود تمام شده می‌داند همچنین شایعه‌هایی برای ریک به وجود آمده‌است که وی همسر خود را به قتل رسانده‌است و همین باعث می‌شود که وی از زندگی ناراضی باشد. در طرف دیگر کلیف فردی است که در یک تریلر زندگی می‌کند اما به مراتب رضایت از زندگی بیشتری نسبت به ریک دارد. شارون تیت (مارگو رابی) همسر رومن پولانسکی منزل ریک را اجاره کرده‌است. از طرفی نیز استیو مک‌کوئین (دیمین لوئیس) با در مهمانی که توسط پلی‌بوی صورت گرفته‌است با ریک صحبت می‌کند و این صحبت راه گشای ادامه کار ریک می‌باشد.

A young couple travels to a remote island to eat at an exclusive restaurant where the chef has prepared a lavish menu, with some shocking surprises.

Julie finally gets an interview for a job where she can raise her children better only to run into a national transit strike.

An American-born Chinese economics professor accompanies her boyfriend to Singapore for his best friend's wedding, only to get thrust into the lives of Asia's rich and famous.

Everyone in Marco's life seems constantly restless, from his brilliant but unhappily married parents to his own wife Marina, or even Luisa, the real love of his life, a girl he met during a fateful summer in the '70s and always stayed in touch with. Tragedy and fate seem to haunt him, yet he somehow manages never to get ensnared in the chaos—like his namesake, “the hummingbird”, he focuses all his energy at standing still.

Early morning silence is broken by screeching tires as a helicopter bears down on a speeding vehicle. Taking a quick corner, the team tumbles out into the woods as their car pulls away. Now they must make their way through the thick of nature and thick gunfire to accomplish their mission. Not a single word of dialogue is spoken throughout the entire film. Instead, the music, sounds, images and deeply truthful acting turn a simple plot into an intense experience. Passion and intrigue keep building to the very end.

William has a simple job: he makes dead bodies disappear. His daughter Gloria has become used to rough-looking men dropping off corpses, and is even convinced that some of them are haunting their house.

وقتی یک وبلاگ‌نویس فناوری با یک خبره فناوری مصاحبه می‌کند و جلوی حمله‌ای به وی را می‌گیرد، حلقه‌ای مرموز پیدا می‌کند که او را ۵۷ ثانیه به گذشته می‌برد.

Marc, a bipolar and paranoid filmmaker, cannot tolerate seeing his current project picked apart by his producers. The clips he’s been able to sneak a look at lead him to fear the worst. With his editor as an accomplice, he manages to spirit away the rushes to his aunt’s place in the Cévennes, to finish the film as he envisions it. Instead, its completion is constantly postponed, as he creates endless diversions and impasses, which alternate between the comic and the downright disturbing.