«مایکل کورلئونه» (آل پاچینو) درگیر سرو سامان بخشیدن به امپراتوری ای است که از پدرش، «دون ویتو» (مارلون براندو) به ارث برده است. داستان به طور موازی زندگی «مایکل کورلئونه» قبل از انقلاب کوبا و زندگی «ویتو کورلئونه?» جوان، مهاجرت او از سیسیل به آمریکا و چگونگی رسیدن او به قدرت را نشان میدهد و اینکه مایکل چگونه در دادگاه به دفاع از خود در مقابل اتهامات می پردازد…
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
اندرو (مایلز تلر) که پدرش یک نویسنده ناموفق است و وضع مالی زیاد خوبی ندارد وارد یک آکادمی موسیقی می شود تا هنر درام خود را به مرحله حرفه ای برساند اما در آنجا با مربی ای بسیار سخت گیر روبرو می شود که...
لئونارد شلبی (گای پیرس) بر اثر یک اتفاق، حافظه کوتاه مدت خود را از دست میدهد و با کمک یادداشتها، خالکوبیها و عکسهایش سعی میکند کسی که همسرش را کشته است پیدا کند و انتقام بگیرد.
شش سارق (با نامهای مستعار آقای سفید، آقای طلایی، آقای صورتی، آقای نارنجی، آقای آبی و آقای قهوهای) از طرف گنگستری به نام 'جو کپت و پسرش ادی برای سرقت از یک فروشگاه الماسفروشی اجیر میشوند. هیچگاه صحنهٔ اصلی دزدی نشان داده نمیشود و بیننده فقط حوادث پیش و پس از آن را میبیند. از بین سارقان، آقای آبی و قهوهای در حین دزدی کشته میشوند و آقای نارنجی نیز زخمی میشود. آنها متوجه میشوند یک نفر آنها را لُو داده است زیرا پلیسها در آنجا کمین کرده بودند. هر کدام از اعضا در پی پیدا کردن کسی است که آنها رو لو داده است.
آخرین قسمت از سری فیلمهای هری پاتر، در جایی آغاز میشود که هری، رون و هرمیون به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی ماندهی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادوییای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آوردهاند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری و دوستانش، نبرد عظیمی آغاز میشود.
داستان فیلم درباره پنج ابرقهرمان بین کهکشانی است که برای مقابله با یک نیروی شیطانی که قصد نابودی کهکشان را دارد، متحد شده و گروه نگهبانان کهکشان را تشکیل میدهند...
پس از خراب شدن اتومبیل در مورد سیم پیچ جاده مالهالند یک زن فراموشی ، او و یک جستجوی امیدوارکننده هالیوود برای یافتن سرنخ ها و پاسخ هایی را در لس آنجلس در یک کار پیچیده فراتر از رویاها و واقعیت ، جستجو می کند.
جوانی به نام «جمال» کودکی خود را در خيابانها و حلبی آبادها گذرانده و عشقی رؤيايی به دختری به نام «لتيکا» دارد. جمال فرصت اين را میيابد که در مسابقه تلويزيونی «چه کسی ميليونر میشود؟» شرکت کند. او تا آخرين سئوال اين مسابقه پيش میرود اما وقت مسابقه به پايان میرسد و ادامه آن به برنامه آينده موکول می شود. در اين هنگام پليس که به پاسخهای صحيح جمال شک کرده و موفقيت وی را تقلب میداند و او را دستگير می کند. در زمانی که او بازجویی می شود، ماجرایی از زندگیاش را تعریف میکند، ماجراهایی که نشان می دهد چرا جواب سوالها را می داند.
While working underground to fix a water main, Brooklyn plumbers—and brothers—Mario and Luigi are transported down a mysterious pipe and wander into a magical new world. But when the brothers are separated, Mario embarks on an epic quest to find Luigi.
پس از اینکه بیگانگان با سفینههای فضایی خود در اطراف زمین مستقر میشوند، یک زبانشناس متخصص بنام لوئیس بنکس (امی آدامز) توسط ارتش استخدام میشود تا بفهمد هدف آنها از آمدن به زمین چیست...
پس از رخدادهای انتقامجویان: عصر اولتران، ثور بدون چکش خود میولنیر در دنیای دیگر زندانی شده است و در آنجا باید به منظور بازگشت به موقع به آسگارد و جلوگیری از رویداد محتمل الوقوع راگناروک (نبرد پایانی و فرجام کار جهان در اساطیر اسکاندیناوی)، توسط شخصیت بد ذات هلا در یک مبارزه به سبک گلادیاتورها در مقابل دوست قدیمیاش هالک قرار گیرد ...
After being coerced into working for a crime boss, a young getaway driver finds himself taking part in a heist doomed to fail.
"آندرا ساچز" روزنامه نگار ساده ای است که به تازگی فارق التحصیل شده است.او به عنوان دستیار دوم "میراندا پرایستلی" مدیر اجرایی بی رحم و جدی یک مجله مد استخدام می شود. رویای "آندرا" تبدیل شدن به یک رونامه نگار ماهر و روبرو شدن با چالش در شغل حرفه اش است .دستیار اول "میراندا" توصیه هایی درباره طرز رفتارش به "میراندا" می کند...
پاندای کونگفو کار که در قسمت پیش، پس از سپری کردن تمرین های سخت و طاقتفرسا بالاخره توانست خود را به عنوان جنگجوی اژدها اثبات کند، در این قسمت تصمیم گرفته تا به دنبال ریشهٔ خود گشته تا گذشتهٔ خود را بیابد. در گیر و دار جستوجوهای «پو» برای یافتن والدین واقعیش، یک طاووس خونسرد و البته بیرحم به نام ارباب «شین» هوس کرده تا کل جهان را به تصرّف خود درآورد و بساط کونگفو را به صورت کامل از زمین ریشهکن کند...
Gertrude Lawrence rises to stage stardom at the cost of happiness.
One year after outwitting the FBI and winning the public’s adulation with their mind-bending spectacles, the Four Horsemen resurface only to find themselves face to face with a new enemy who enlists them to pull off their most dangerous heist yet.
Back from a tour of duty, Kelli struggles to find her place in her family and the rust-belt town she no longer recognizes.
A single man has worked most of his life in a supermarket. One night, he unexpectedly meets with his father, and the two are faced with the question of the reasons for their separation.
The protagonist is a jovial bus driver, well beloved by his passengers, essentially the whole community around him. The bus, however, is old, and needs to be replaced. The bus driver himself is also needed as a handyman for all the people around him, assisting with stray cattle, household machines, children's homework, errands of all kinds, and at one occasion, assisting birth. Progress is however leaving him behind, and the local county council plots on a solution, involving a new bus and driver. The community revolts, and the local midwife (married to the mayor) intervenes with all the locals to keep the bus driver, who ends up keeping his job in a new bus.