دو مرد زندانی عهد می بندند که پس از چند سال، از طریق رفتار مناسب با عرف، به آرامش و رهایی نهایی دست یابند.

داستان فیلم در مورد اعضای بیکار خانواده‌ی بی‌پولی است که به یک خانواده‌ی ثروتمند تعدی می‌کنند اما در مخمصه می‌افتند.

فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.

یک گروه از جستجو گران با استفاده از یک سیاه چاله که به تازگی کشف شده است توانستند محدودیت های انسان در سفر های فضایی را از بین ببرند و امکان سفر به مکان های دورتر را فراهم آورند …

دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان‌های جاسوسی و شرکت‌های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه می‌کند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...

دکتر «کینگ شولتز» (کریستوفر والتز) آزادی یک برده سیاه پوست بنام «جنگو» (جیمی فاکس) را می خرد، و به او کمک می کند تا همسرش را که در چنگ یک مزرعه دار ثروتمند و بی رحم بنام «کلوین کندی» (لئوناردو دی‌کاپریو) است، نجات دهد...

داستان «جوکر» در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی روی می‌دهد و زندگی «آرتور فلک» استند-آپ کمدین شکست‌خورده‌ای را روایت می‌کند که با طرد شدن از سوی جامعه به دنیای زیرزمینی جنایت‌ در شهر گاتهام گرایش پیدا می‌کند.

داستان این فیلم با تمرکز روی جولیوس رابرت اوپنهایمر، به ماجرای گروهی از دانشمندان پروژه‌ی منهتن می‌پردازد که بمب‌های اتم استفاده‌شده در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی کشور ژاپن را برای ارتش آمریکا تولید کردند. تسلیم امپراطوری ژاپن در پی بمباران اتمی، به جنگ اقیانوس آرام خاتمه داد.

پیرمردی در شهری بزرگ زندگی می‌کند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می‌برد. خانه‌ی کوچک او در میان آسمان خراش‌هایی است که هر روز بلندتر می‌شوند و اکنون شهرداری می‌خواهد خانه‌ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه‌اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه‌اش وصل کرده است به پرواز در می‌آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله‌ی همسایه نیز با او همراه می‌شود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه می‌کنند.

Llewelyn Moss stumbles upon dead bodies, $2 million and a hoard of heroin in a Texas desert, but methodical killer Anton Chigurh comes looking for it, with local sheriff Ed Tom Bell hot on his trail. The roles of prey and predator blur as the violent pursuit of money and justice collide.

سال ۱۸۴۱، سالومون نورثاپ (چیوِتل اجیوفور) یک سیاهپوست آزاد است که با همسر و فرزندانش در ساراتوگای نیویورک زندگی می کند. او با نواختن ویولن امرار معاش می کند. یک شب توسط چند نفر اراذل و اوباش اغفال شده، به وسیله آنها مسموم و به‌عنوان برده فروخته می شود. به هوش که می آید، خود را در غل و زنجیر می بیند. سپس به مزارع پنبه در جنوب امریکا برده می شود، جایی که ابتدا توسط یک برده‌دار به نام ویلیام فورد خریده شده و بعد از آن به ادوین اپس (مایکل فاسبندر) فروخته می شود.

رایلی دختر 11 ساله و شادی است که بخاطر شرایط خانوادگی، مجبور می شود به همراه پدر و مادرش به شهر سان فرانسیسکو نقل مکان کند. رایلی در این شهر جدید باید دوستان جدید پیدا کرده و وضعیت خودش را با این محیط تطبیق دهد. با این‌حال 5 احساس مهم ذهن او شامل "خوشی"، "ناراحتی"، "خشم"، "ترس" و "انزجار" قادر نیستند در موقعیت جدیدی که رایلی در آن قرار گرفته مدیریت همیشگی شان را بر ذهن او داشته باشند و دائما در حال کشمکش هستند، اما...

داستان این کتاب و فیلم در مورد مردی است که همسرش را در پنجمین سالگرد ازدواجشان گم می‌کند اما تمام انگشت‌ها به سمت او نشانه می‌رود به طوری که لقب قاتل زنان به وی داده می‌شود...

نیک فیوری مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط لوکی مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون مرد آهنی، هالک شگفت انگیز، تور، کاپیتان آمریکا و بیوه‌ی سیاه با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند...

یک راننده بدلکار پروژه های سینمایی هالیوود، که شب هنگام برای خلافکاران رانندگی می کند، در جریان یکی از این ماموریت هایش همه چیز به درستی پیش نمی رود و بزودی در میابد که همه به دنبال او هستند...

پانزده سال پس از قتل خواهرش در شب هالووین ۱۹۶۳، مایکل مایرز از یک بیمارستان روانی فرار می‌کند و برای کشتن مجدد به شهر کوچک هادونفیلد، ایلینوی باز می‌گردد.

داستان آن در سال ۱۹۶۹ و شهر لس آنجلس رخ می‌دهد. ریک دالتون (لئوناردو دی‌کاپریو) بازیگر فیلم‌های وسترن در تلویزیون‌های سیاه‌وسفید در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ میلادی می‌باشد که به مرور زمان شاهد کمرنگ شدن نقش و طرفدارانش در هالیوود می‌شود. بدلکار وی شخصی با نام کلیف بوث (برد پیت) است که سالیان سال در کنار ریک مشغول به همکاری بوده‌است. پس از کمرنگ شدن کار ریک وی به الکل روی می‌آورد و کار خود را در هالیوود تمام شده می‌داند همچنین شایعه‌هایی برای ریک به وجود آمده‌است که وی همسر خود را به قتل رسانده‌است و همین باعث می‌شود که وی از زندگی ناراضی باشد. در طرف دیگر کلیف فردی است که در یک تریلر زندگی می‌کند اما به مراتب رضایت از زندگی بیشتری نسبت به ریک دارد. شارون تیت (مارگو رابی) همسر رومن پولانسکی منزل ریک را اجاره کرده‌است. از طرفی نیز استیو مک‌کوئین (دیمین لوئیس) با در مهمانی که توسط پلی‌بوی صورت گرفته‌است با ریک صحبت می‌کند و این صحبت راه گشای ادامه کار ریک می‌باشد.

یک فیلم اکشن حماسی درباره ی جاسوسی، سفر در زمان و تکامل. این فیلم داستان مردی را روایت می کند که قصد دارد با استفاده از سفر در زمان و تولد دوباره، از وقوع جنگ جهانی سوم جلوگیری کند.

یک سفینه فضایی برای حمل و نقل هزاران نفر از مردمان قصد سفر به یک سیاره دور را دارد، ولی یکی از محفظه‌های خوابش مشکل پیدا می کند و در نتیجه یکی از مسافران ۹۰ سال زودتر از موعد مقرر از خواب بیدار می شود و زمانی که میبیند به تنهایی در حال پیر شدن و مُردن است تصمیم می‌گیرد مسافر دیگری را نیز بیدار کند و ...

Matt Lee Whitlock, respected chief of police in small Banyan Key, Florida, must solve a vicious double homicide before he himself falls under suspicion. Matt Lee has to stay a few steps ahead of his own police force and everyone he's trusted in order to find out the truth.