یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایه‌های آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول می‌شود که ...

درک (ادوارد نورتون) یک جوان کالیفرنیایی است که پس از قتل پدرش به رهبر یک گروه نئونازی تبدیل می شود. برادر کوچکترش، دنی، او را تحسین می کند و راه های نفرت و خشونت او را دنبال می کند. وقتی درک دو سارق سیاه پوست را می کشد، به سه سال زندان محکوم می شود، جایی که با آشنایی با دیگر زندانیان شکل فکر خود را تغییر می دهد. وقتی از زندان خارج می شود، سعی می کند دنی را از نژادپرستی و جرم و جنایت دور کند، اما با مقاومت همراهان قدیمی خود و پیامدهای گذشته خود روبرو می شود.

پل برای انتقام از کسانی که اعضای خانواده اش را از بین بردند، با قبیله فریمن و چانی متحد می شود، اما پس از مدتی، باید بین عشق زندگی خود و نجات جهان یکی را انتخاب کند و...

بشریت به شیء مرموز و قیمتی در زیر سطح ماه که توسط کامپیوتر هوشمند H.A.L. 9000 در حال ماموریت کشف می شود، بر میخورد...

دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه می‌کنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک ابتدا مکان خاطرات مورد نظر را که به صورت لکه‌های روشنی روی مغز نمودار می‌شود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکه‌های نور می‌پردازند. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان می‌گیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر....

فیلم در مورد پدری بسیار آرام است که در حومه شهر زندگی می‌کند. نام این شخصیت هاچ است؛ فردی کاملاً معمولی که البته خشمی شدید در درون خود نهفته دارد. ناگهان روزی که دو دزد به خانه وی می‌آیند، این خشم فروخورده فوران می‌کند و داستانی بی‌رحمانه شروع می‌شود و راه خونینی باز می‌شود که در نهایت وی را مجبور ب ...

سال ۱۸۴۱، سالومون نورثاپ (چیوِتل اجیوفور) یک سیاهپوست آزاد است که با همسر و فرزندانش در ساراتوگای نیویورک زندگی می کند. او با نواختن ویولن امرار معاش می کند. یک شب توسط چند نفر اراذل و اوباش اغفال شده، به وسیله آنها مسموم و به‌عنوان برده فروخته می شود. به هوش که می آید، خود را در غل و زنجیر می بیند. سپس به مزارع پنبه در جنوب امریکا برده می شود، جایی که ابتدا توسط یک برده‌دار به نام ویلیام فورد خریده شده و بعد از آن به ادوین اپس (مایکل فاسبندر) فروخته می شود.

«ایندیانا جونز» (فورد) پروفسور باستان شناسی است که برای برگرداندن اشیای تاریخی به موزه‌ها می‌جنگد. مجموعه داری ثروتمند به نام «والتر» (گلاور) به او می‌گوید که پدرش «دکتر جونز» (کانری) متخصص قرون وسطی، در میانه‌ی جست و جو برای یافتن جام مقدس ناپدید شده است و «ایندی» سعی می‌کند جای او را پیدا کند.

Dr. Génessier is riddled with guilt after an accident that he caused disfigures the face of his daughter, the once beautiful Christiane, who outsiders believe is dead. Dr. Génessier, along with accomplice and laboratory assistant Louise, kidnaps young women and brings them to the Génessier mansion. After rendering his victims unconscious, Dr. Génessier removes their faces and attempts to graft them on to Christiane's.

Paranormal investigators Ed and Lorraine Warren work to help a family terrorized by a dark presence in their farmhouse. Forced to confront a powerful entity, the Warrens find themselves caught in the most terrifying case of their lives.

Nishi is a loser who has a crush on his childhood girlfriend. After an encounter with the Japanese mafia, he journeys to heaven and back, and ends up trapped in an even more unlikely place.

A pair of sisters leave the country for the city after their parents are slaughtered in a mysterious axe murder.

مرد جوان و مرموزی به نام کوین که حداقل دارای ۲۳ شخصیت مختلف می‌باشد مجبور به ربودن ۳ نفر می‌شود تا…

باربی او همه چیز است. او فقط کن است. باربی و کن لحظات زندگی خود را در دنیای رنگارنگ و به ظاهر کامل سرزمین باربی می گذرانند. با این حال، زمانی که آنها فرصتی برای رفتن به دنیای واقعی پیدا می کنند، به زودی لذت ها و خطرات زندگی در میان انسان ها را کشف می کنند. مترجم : yavar.love

Three magazine employees head out on an assignment to interview a guy who placed a classified ad seeking a companion for time travel.

John Trimble has embezzled and obtains another identity by having a mutilated body buried in his place. He is later arrested for murdering himself. During the trial his mother, before dying from shock, asks him to keep his identity secret since his wife is now married to the Governor and expecting a child.

Young scholar Andrei, fascinated by haunting actress Zoia Kadmina, is surprised when she sends him a note. The two have a brief scheduled meeting, then three months later Andrei is shocked to learn she has died. He becomes obsessed with Zoia's memory and decides he must find out all that he can about her.

Ken Park focuses on several teenagers and their tormented home lives. Shawn seems to be the most conventional. Tate is brimming with psychotic rage; Claude is habitually harassed by his brutish father and coddled, rather uncomfortably, by his enormously pregnant mother. Peaches looks after her devoutly religious father, but yearns for freedom. They're all rather tight, or so they claim.

Mickey runs a small theatre. The orchestra plays, rather badly, excerpts from Carmen. Mickey appears as a snake charmer, but the snake is revealed to be a cat with a snake's head painted on its tail. Mickey does a belly dance, to the audience's delight. Mickey then plays the piano, but the piano and stool, apparently annoyed at the violence and complexity of the piece, kick him off stage.

A family of 4 makes a long drive to Aunt Martha's house to visit her for the first time in years. Only she isn't there. Just the caretaker and his message that she will appear the next day...if they survive the night.