داستان فیلم در مورد اعضای بیکار خانوادهی بیپولی است که به یک خانوادهی ثروتمند تعدی میکنند اما در مخمصه میافتند.
اعضای تیم انتقامجویان و همچنین متحدان آنها در حال محافظت از سیاره زمین هستند و با تهدیدهایی مقابله میکنند که بزرگتر از حد توان هر قهرمانی برای مقابله با آنها است. در همین برهه زمانی خطر جدیدی ظاهر میشود که از پس سایههای دنیای کهکشانی بیرون آمده و فراتر از تصور همه است؛ آن هم کسی نیست جز تانوس، حاکم ظالم و ستمگر بدنام دنیای بین کهکشانی. هدف او از به راه انداختن این بازی ناعادلانه، بهدست آوردن هر شش سنگِ سنگهای بینهایت (Infinity Stones) است؛ سنگهایی که دارای قدرتهای غیرقابل تصور هستند. تانوس با داشتن این سنگهای بینهایت میتواند روی همه واقعیتها تاثیر بگذارد. هر چیزی که اعضای تیم انتقامجویان برای آن جنگیده بودند، آنها را به این نقطه زمانی رساند؛ در هیچ برهه زمانیای، سرنوشت زمین و همچنین آینده موجودیت آن تا این اندازه نامشخص و نگرانکننده نبوده است.
کاپیتان پیت «ماوریک»، خلبان آزمایشی، پس از سی سال خدمت، عمداً از ارتقای رتبه خود طفره رفتهاست. یک روز ماوریک فراخوانده میشود تا مسئولیت آموزش گروهی از فارغ التحصیلان تاپ گان را برای یک مأموریت تخصصی به دستور همکار دوست هوانورد نیروی دریایی و رقیب سابق خود دریاسالار تام «ایس من» کازانسکی، که فرمانده اقیانوس آرام ایالات متحده است، به عهده بگیرد.
داستان «جوکر» در دههی ۱۹۸۰ میلادی روی میدهد و زندگی «آرتور فلک» استند-آپ کمدین شکستخوردهای را روایت میکند که با طرد شدن از سوی جامعه به دنیای زیرزمینی جنایت در شهر گاتهام گرایش پیدا میکند.
فیلم در مورد پدری بسیار آرام است که در حومه شهر زندگی میکند. نام این شخصیت هاچ است؛ فردی کاملاً معمولی که البته خشمی شدید در درون خود نهفته دارد. ناگهان روزی که دو دزد به خانه وی میآیند، این خشم فروخورده فوران میکند و داستانی بیرحمانه شروع میشود و راه خونینی باز میشود که در نهایت وی را مجبور ب ...
«پیتر پارکر» با بازی «تام هالند» به دنبال وقایع «دور از خانه» به قتل «میستریو» با بازی «جیک جیلنهال» متهم است و هویت محرمانهاش توسط «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی.کی. سیمونز» در روزنامه «دیلی باگل» فاش شده است. «پیتر پارکر» برای طلب یاری نزد «دکتر استرنج» با بازی «بندیکت کامبربچ» میرود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او «مرد عنکبوتی» است و «میستریو» را از بین برده.
در ماموریتی در سیاره مریخ، فضانورد «مارک واتنی» در طوفانی سهمگین گرفتار میشود و بقیه تیم او را ترک می کنند. اما مارک جان سالم به در میبرد و درمیابد که در این سیاره تنها مانده است، در حالی که منابع اندکی برای زنده ماندن در اختیار دارد…
تونی استارک یک نابغه مهندسی است. در جریان سفری به افغانستان برای نمایش یکی از تولیدات موشکیاش، اسیر میشود. او از دانش فناوری خود برای فرارش بهره میگیرد. اما پس از آزادی رفته رفته همین فناوری را برای اهداف بزرگتری بکار میگیرد.
Set more than a decade after the events of the first film, learn the story of the Sully family (Jake, Neytiri, and their kids), the trouble that follows them, the lengths they go to keep each other safe, the battles they fight to stay alive, and the tragedies they endure.
In a time when monsters walk the Earth, humanity’s fight for its future sets Godzilla and Kong on a collision course that will see the two most powerful forces of nature on the planet collide in a spectacular battle for the ages.
جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آنها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیکهایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آنها مقابله کند.
داستان «جنگ فردا» در مورد گروهی از سفرکنندگان در زمان است که به سال ۲۰۵۱ میروند تا پیامی فوری به دنیا بدهند: اینکه ۳۰ سال بعد بشر در جنگ علیه موجوداتی فضایی مغلوب خواهد شد. تنها امید برای بقا این است که سربازان و شهروندان به آینده سفر کنند و به مبارزه ملحق شوند. در میان این افراد یک معلم دبیرستان و مرد خانواده به نام «دن فورستر» با بازی پرت است که مصمم به نجات دنیا برای دختر جوانش است. دن برای بازنویسی سرنوشت سیارهاش با یک دانشمند نابغه با بازی «ایوان استراهاوسکی» و پدرش با بازی «جی.کی. سیمونز» همکاری میکند.
دولتهای جهان قانونی را وضع میکنند که طی آن فعالیتهای تمامی ابرقهرمانان کنترل میشوند و آنها باید برای دولت آمریکا کار کنند. کاپیتان آمریکا و مرد آهنی که در مورد این قانون نظرات متفاوتی دارند، مقابل یکدیگر میایستند.
اعضای خانوادهای که از رویدادهای آخرالزمانی جان سالم به در بردهاند ناچار هستند تا با زبان اشاره با یکدیگر صحبت کنند، چرا که هیولاهایی با قدرت شنوایی بالا در نزدیکی آنها وجود دارند. فیلم در آینده رخ میدهد و دورانی را به تصویر میکشد که هیولاهایی ناشناخته زمین را به تسخیر خود درآوردهاند و کوچکترین صدایی میتواند آنان را به سوی انسان کشانده و سبب نابودی شان شود…
یک جراح با استعداد اما متکبر و مغرور که پس از حادثه ای ناگوار شغلش را از دست میدهد، راه تازهای را پیش روی زندگیاش میبیند. او توسط یک جادوگر آموزشهایی را فرا میگیرد تا از دنیا در برابر افراد شرور محافظت کند.
پیتر پارکر پس از اتفاقات فیلم Captain America: Civil War (کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی) به محله کوئینز در شهر نیویورک بازگشته است و با هویت جدید مرد عنکبوتی در فیلم Spider-Man: Homecoming تصمیم دارد خود را ثابت کند. او از تجربهای که با انتقامجویان داشته است، بسیار هیجانزده است. با این حال، او همچنان با زن عمو می زندگی میکند و پیتر اکنون تحت مراقبت تونی استارک نیز است. پیتر تلاش میکند تا بتواند بین زندگی جدید خود و دوستانش، تعادل ایجاد کند؛ اما زمانی که ولچر ظاهر میشود پیتر باید با مهمترین تهدید خود مقابله کند.
یک فیلم اکشن حماسی درباره ی جاسوسی، سفر در زمان و تکامل. این فیلم داستان مردی را روایت می کند که قصد دارد با استفاده از سفر در زمان و تولد دوباره، از وقوع جنگ جهانی سوم جلوگیری کند.
Billy Batson and his foster siblings, who transform into superheroes by saying "Shazam!", are forced to get back into action and fight the Daughters of Atlas, who they must stop from using a weapon that could destroy the world.
این فیلم بر اساس کتاب کلاسیک "جادوگران" نوشته ی رولد دال در سال هزار و نه صد و هشتاد و سه، ساخته شده است و داستان ترسناک، خنده دار و خلاقانه ی یک پسر بچه ی هفت ساله را روایت می کند که برخوردی با جادوگران داشته است.
کارول دانورز، با نام مستعار کاپیتان مارول، هویت خود را از کری خودکامه باز پس گرفته و از هوش برتر (Supreme Intelligence) انتقام گرفته است. اما عواقب ناخواسته باعث میشود که کارول مسئولیت یک جهان بیثبات را به دوش بکشد. وقتی وظایفش او را به یک کرمچاله غیرعادی مربوط به یک انقلابی کری میفرستد، قدرت او با کامالا خان، طرفدار فوقالعاده جرسی سیتی، با نام مستعار خانم مارول و خواهرزاده قطع رابطه کرده کارول و فضانورد کنونی سفینه فضایی S.A.B.E.R، کاپیتان مونیکا رمبو پیوند میخورد. این سه شخصیت دور از انتظار بایدمتحد شده و یاد بگیرند که با هم برای نجات جهان کار کنند.