"دون ویتو کورلیونه"، بزرگ یک "خانواده" مافیایی نیویورکی است. وقتی یک گنگستر تحت حمایت "سولوتزو"، یک خانواده مافیایی دیگر، قصد خود را مبنی بر فروش و پخش موادمخدر در سراسر نیویورک اعلام می‌کند، مشکلات شروع می‌شود. دون ویتو مخالف این کار است و به پولی که از "باج" و قمارخانه‌ها و غیره درمی‌آورد، راضی است. بنابراین به جانش سوءقصد می‌کنند. سپس سولوتزو، یکی از مشاوران دون ویتو را می‌رباید و او را وادار می‌کند تا پسر دون ویتو را به فروش موادمخدر راضی کند. اما هنگامی‌که سولوتزو خبردار می‌شود که دون ویتو هنوز زنده است، نقشه‌هایش به باد می‌رود …

یک گروه از جستجو گران با استفاده از یک سیاه چاله که به تازگی کشف شده است توانستند محدودیت های انسان در سفر های فضایی را از بین ببرند و امکان سفر به مکان های دورتر را فراهم آورند …

«مارتی مک‌فلای» 17 ساله است و با دانشمندی به نام «اِمت براون» آشنا می‌شود. این دانشمند در حال ساخت ماشین زمان است و قصد دارد آن را مورد آزمایش قرار دهد. این دو در لحظه‌ی امتحان ماشین زمان، مورد حمله‌ی یک گروه تروریستی قرار می‌گیرند و «مارتی» که سعی می‌کند از دست آنها فرار کند، به 30 سال قبل برمی‌گردد.

داستان فیلم درباره دو تردست در سال‌های نخست قرن بیستم است. آلفرد بوردن (کریستین بل) و روپرت انجی‌یر (هیو جکمن) دو دوست که در جوانی کار شعبده‌بازی را با هم آغاز کرده‌اند با مرگ همسر روپرت در یکی از شعبده‌بازی‌ها به دشمنانی سخت بدل می‌شود. سال‌ها می‌گذرد آن‌ها تبدیل به شعبده‌بازانی نامی می‌شوند که در کنار تلاش برای بهتر شدن در کارشان، سعی می‌کنند از اسرار کار دیگری آگاه شوند و انتقام گذشته‌ها بگیرند. پای دانشمندانی همچون تسلا نیز به این رقابت باز می‌شود با اختراعاتی میان علم و جادو…

سال ۱۹۵۴ تدی دنیلز، یک مارشال امریکایی، برای تحقیق در مورد ناپدید شدن یکی از بیماران بیمارستان روانی اشکلیف به جزیره شاتر می رود. تدی با تحقیقات زیرکانه و مهارتش، خیلی زود سر نخی از معما بدست می آورد...

داستان فیلم درباره پنج ابرقهرمان بین کهکشانی است که برای مقابله با یک نیروی شیطانی که قصد نابودی کهکشان را دارد، متحد شده و گروه نگهبانان کهکشان را تشکیل میدهند...

دختری و پسری با تفکر های اجتماعی متفاوت در طول سفر خود با کشتی تایتانیک عاشق هم دیگر می شوند آنها می خواهند بعد از سفر با هم ازدواج کنند اما …. حواشی فیلم : تایتانیک فیلمی حماسی-عاشقانه به نویسندگی و کارگردانی جیمز کامرون ساخته شده در سال ۱۹۹۷ کمپانی‌های پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است. فیلمنامه تایتانیک آمیزه‌ای از واقعیت و افسانه‌است. بسیاری از منتقدان این فیلم را ستوده‌اند و آن را در زمره برترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان قرار داده‌اند. از لحاظ فروش نیز این فیلم یک پدیده بود و در سال ۱۹۹۷ با ۱٫۸ میلیارد دلار فروش به عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای جهان در زمان خود شد. در حال حاضر این فیلم بعد از فیلم آواتار دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان است. در سال ۲۰۱۲ نیز به مناسبت صدسالگی غرق شدن تایتانیک، کامرون نسخه سه بعدی این فیلم را روانه گیشه‌ها کرد. اکران دوباره این فیلم نیز با فروش نزدیک به ۴۵۰ میلیون دلاری همراه بود، که سرانجام این فیلم توانست به فروش ۲٫۱۸۵ میلیارد دلاری برسد. و به دومین فیلمی تبدیل شود که بیش از دو میلیارددلار فروش داشته است.

رایلی دختر 11 ساله و شادی است که بخاطر شرایط خانوادگی، مجبور می شود به همراه پدر و مادرش به شهر سان فرانسیسکو نقل مکان کند. رایلی در این شهر جدید باید دوستان جدید پیدا کرده و وضعیت خودش را با این محیط تطبیق دهد. با این‌حال 5 احساس مهم ذهن او شامل "خوشی"، "ناراحتی"، "خشم"، "ترس" و "انزجار" قادر نیستند در موقعیت جدیدی که رایلی در آن قرار گرفته مدیریت همیشگی شان را بر ذهن او داشته باشند و دائما در حال کشمکش هستند، اما...

آخرین قسمت مجموعه (از نظر داستانی). در حالی که «دارت ویدر» مشغول ساختن یک ستاره‌ی مرگ جدید و اصلاح شده در مدار سیاره‌ی «اندور» است، «لوک اسکای واکر» (همیل)، R2D2 و C3PO را با پیغامی برای مذاکره به کاخ «جابا د هات» در سیاره‌ی تاتویین می‌فرستد که «هان سولو» (فورد) را اسیر کرده است...

اعضای خانواده‌ای که از رویدادهای آخرالزمانی جان سالم به در برده‌اند ناچار هستند تا با زبان اشاره با یکدیگر صحبت کنند، چرا که هیولاهایی با قدرت شنوایی بالا در نزدیکی آنها وجود دارند. فیلم در آینده رخ می‌دهد و دورانی را به تصویر می‌کشد که هیولاهایی ناشناخته زمین را به تسخیر خود درآورده‌اند و کوچک‌ترین صدایی می‌تواند آنان را به سوی انسان کشانده و سبب نابودی شان شود…

A newly dead New England couple seeks help from a deranged demon exorcist to scare an affluent New York family out of their home.

تایلر ریک یکی از مزدوران بی هراس بازار سیاه است. او مامور شده است که فرزند یکی از روئسای خلافکار که به گروگان گرفته شده است را نجات دهد و...

کاپیتان باربوسا و الیزابت سوآن و ویل ترنر برای نجات جک اسپارو و مروارید سیاه به سنگاپور می‌روند این در حالی است که آنها برای نجات کاپیتان جک اسپارو باید یک دزد دریایی چینی را پیدا کرده و نقشه دریایی که محل کاپیتان جک را نشان می‌دهد را از او بدزدند، در ادامه داستان مجمعی به نام برادران وارد داستان می‌شوند که باعث پیروزی دزدان دریایی کارائیب در مقابل کمپانی هند شرقی می‌شوند و ....

بتمن باید شهر گاتهام را از خطر تبهکاران مصون نگه دارد. ولی در رأس همه‌ی خلافکاران شهر، فردی شرور به نام جوکر قرار داد که سرسخت‌ترین دشمن اوست. بتمن برای اینکه بتواند با این دشمن جدید در بیافتد، مجبور می‌شود از دوستانش کمک بگیرد…

Siblings Lucy, Edmund, Susan and Peter step through a magical wardrobe and find the land of Narnia. There, they discover a charming, once peaceful kingdom that has been plunged into eternal winter by the evil White Witch, Jadis. Aided by the wise and magnificent lion, Aslan, the children lead Narnia into a spectacular, climactic battle to be free of the Witch's glacial powers forever.

باربی او همه چیز است. او فقط کن است. باربی و کن لحظات زندگی خود را در دنیای رنگارنگ و به ظاهر کامل سرزمین باربی می گذرانند. با این حال، زمانی که آنها فرصتی برای رفتن به دنیای واقعی پیدا می کنند، به زودی لذت ها و خطرات زندگی در میان انسان ها را کشف می کنند. مترجم : yavar.love

بل یک دختر زیبا و جوان است. یک دیو بل را در ازای آزادی پدر بل در قلعه خودش زندانی می‌کند. بل با وجود ترس با کارکنان سحر شده قلعه دیو دوست می‌شود و یاد می‌گیرد که چگونه به قلب و روح انسان‌مندانه درون دیو پی ببرد. در همین حین یک شکارچی به نام گاستون که می‌خواهد به هر قیمتی بل را بدست آورد سعی در نجات او از زندان دارد.

یک سفینه فضایی برای حمل و نقل هزاران نفر از مردمان قصد سفر به یک سیاره دور را دارد، ولی یکی از محفظه‌های خوابش مشکل پیدا می کند و در نتیجه یکی از مسافران ۹۰ سال زودتر از موعد مقرر از خواب بیدار می شود و زمانی که میبیند به تنهایی در حال پیر شدن و مُردن است تصمیم می‌گیرد مسافر دیگری را نیز بیدار کند و ...

An Oxford Medical School graduate takes a position at a mental institution and soon becomes obsessed with a female mental patient, but he has no idea of a recent and horrifying staffing change.

Finding himself in a new era, and approaching retirement, Indy wrestles with fitting into a world that seems to have outgrown him. But as the tentacles of an all-too-familiar evil return in the form of an old rival, Indy must don his hat and pick up his whip once more to make sure an ancient and powerful artifact doesn't fall into the wrong hands.