دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان‌های جاسوسی و شرکت‌های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه می‌کند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...

"اُ دای سو" مرد میان سالی است که در یک روز بارانی ربوده می‌شود و در مکانی به مدت ۱۵ سال زندانی می‌شود. پس از آزاد شدن تصمیم می‌گیرد که دلیل ربوده شدنش را کشف کند و از شخصی که این کار را کرده است انتقام بگیرد و... نام این فیلم در زبان فارسی به اشتباه "پیر پسر" و "پسر پیر" ترجمه شده که عنوان درست آن "رفیق قدیمی" و یا "همکلاسی قدیمی" است.

داستان «جوکر» در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی روی می‌دهد و زندگی «آرتور فلک» استند-آپ کمدین شکست‌خورده‌ای را روایت می‌کند که با طرد شدن از سوی جامعه به دنیای زیرزمینی جنایت‌ در شهر گاتهام گرایش پیدا می‌کند.

در دهه 1980 ایتالیا، عشقی بین یک دانش آموز هفده ساله و مرد مسن تری که به عنوان دستیار پژوهشی پدرش استخدام شده بود، شکوفا شد.

Leonardo and Anselmo are both eleven years old and live in the slums of Rio de Janeiro. It is the summer of 1994, the World Championship Soccer is held in the USA, and Brazil is the favorite for the world title. Leonardo and Anselmo dream of becoming professional soccer players, to escape the poverty and violence of their slum. They fantasize of being able to organize a barbecue, once they have made it. Some of their friends want to become fishermen, but when they go boating on the lake, they find a corpse in the water (victim of yet another drug-related crime). Leonardo and Anselmo play for the team of Nova Saffra, a home for poor kids. But when a scout of a famous team arrives, everything might change: he invites both Leonardo and Anselmo to play a test match. During this once in a lifetime opportunity, Anselmo forgets his shoes and his father is nowhere to be found. Leonardo realizes he will have to make a tough decision

ین فیلم روایتگر زندگی زن جوانی به نام جوی است که هفت سال قبل در سن ۱۷ سالگی توسط مردی که ادعا کرده بود سگ مریضش نیاز به کمک دارد ربوده شده و در یک آلونک (کانکس) حدوداً ۱۰ متری زندانی شده‌است و هیچ ارتباطی با دنیای خارج ندارد. وی در سال دوم حصر، از آن مرد، که از وی به عنوان «نیکِ پیر» یاد می‌کنند، صاحب یک پسر به اسم جک نیز شده‌است. در ابتدای فیلم، مادر و فرزند تولد ۵ سالگی جک را جشن می‌گیرند. در ادامهٔ فیلم از زبان جوی می‌شنویم که وی بارها قصد فرار داشته اما موفق به این کار نشده‌است. اما در نهایت مادر و فرزند موفق به فرار می‌شوند و نیک فراری شده اما اندکی بعد دستگیر می‌شود. حال می‌بایست آزادی مادر و پسر باعث شادی غیرقابل وصف آن‌ها شده و از آزادی خود و دنیای بزرگ و رنگارنگ بیرون اتاق لذت ببرند اما هر انسانی هر جایی که باشد در حقیقت بهشت و جهنمی نیز درون خود دارد…

"راپسودی بوهمی" یا "حماسه کولی" یک فیلم آمریکایی در سبک زندگینامه‌ای به کارگردانی برایان سینگر و دکستر فلچر و نویسندگی آنتونی مک‌کارتن است. که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. رامی ملک در این فیلم در نقش رهبر گروه کوئین، یعنی فردی مرکوری ظاهر شده‌ است. به غیر از ملک، مایک مایرز، جوزف مازلو، بن هاردی، جوزف مازلو، تام هولندر و گیلیام لی نیز در فیلم ایفای نقش کرده‌اند. برایان می و راجر تیلور که دو نفر از اعضای گروه کوئین بودند؛ در ساخت فیلم و به خصوص سکانس‌های مربوط به اجرای کنسرت با سازندگان فیلم؛ همکاری کردند. فیلم حوادثی را در طی سال‌های ۷۰ تا اوایل دهه ۹۰ که برای مرکوری و گروه کوئین رخ داد را به تصویر می‌کشد ...

Mia, an aspiring actress, serves lattes to movie stars in between auditions and Sebastian, a jazz musician, scrapes by playing cocktail party gigs in dingy bars, but as success mounts they are faced with decisions that begin to fray the fragile fabric of their love affair, and the dreams they worked so hard to maintain in each other threaten to rip them apart.

«ناخدا باربوسا» (راش) کشتي «ناخدا جک اسپارو» (دپ) به نام «مرواريد سياه» را در اختيار مي گيرد و بعدا به شهر پورت رويال حمله مي برد و «اليزابت سوان» (نايتلي) دختر فرماندار (پرايس) را مي ربايد. «ويل ترنر» (بلوم) دوست دوران کودکي «اليزابت» با «جک» متحد مي شود تا «اليزابت» را نجات دهند و «مرواريد سياه» را دوباره به چنگ آورند. اما نفريني باعث شده «باربوسا» و خدمه اش براي هميشه در پرتو هر نور مهتابي به اسکلت هايي زنده تغيير شکل يابند...

"آندرا ساچز" روزنامه نگار ساده ای است که به تازگی فارق التحصیل شده است.او به عنوان دستیار دوم "میراندا پرایستلی" مدیر اجرایی بی رحم و جدی یک مجله مد استخدام می شود. رویای "آندرا" تبدیل شدن به یک رونامه نگار ماهر و روبرو شدن با چالش در شغل حرفه اش است .دستیار اول "میراندا" توصیه هایی درباره طرز رفتارش به "میراندا" می کند...

فیلم داستان زنی به نام دایانا (گل گدوت) را روایت میکند که شاهزاده آمازون می باشد و در یک پناهگاه سری، برای تبدیل شدن به یک جنگجوی شکست ناپذیر آموزش دیده است. پس از آنکه یک خلبان آمریکایی هواپیمایش سقوط میکند و در جزیره آنها پیدا می شود، دایانا را از وقوع یک جنگ جهانی مطلع میکند و...

A Brooklyn teenager juggles conflicting identities and risks friendship, heartbreak, and family in a desperate search for sexual expression.

After his family is evicted from their home, proud and desperate construction worker Dennis Nash tries to win his home back by striking a deal with the devil and working for Rick Carver, the corrupt real estate broker who evicted him.

When carefree teenager Jay sleeps with her older boyfriend for the first time, she learns that she is the latest recipient of a fatal curse that is passed from victim to victim via sexual intercourse. Death, Jay learns, will creep inexorably toward her as either a friend or a stranger. Jay's friends don't believe her seemingly paranoid ravings, until they too begin to see the phantom assassins and band together to help her defend herself.

Routinely exploited by her wicked stepmother, the downtrodden Samantha Montgomery is excited about the prospect of meeting her Internet beau at the school's Halloween dance.

Rachel Watson, devastated by her recent divorce, spends her daily commute fantasizing about the seemingly perfect couple who live in a house that her train passes every day, until one morning she sees something shocking happen there and becomes entangled in the mystery that unfolds.

مینیون‌ها به نظر می‌رسد که از زمان حیات بر روی کره زمین، همواره حضور داشته اند و به دنبال رئیسی برای خود بوده اند. آنها در طول زندگی‌شان در کنار روسای مختلفی قرار گرفته اند، اما هربار بر اثر اتفاقی باعث نابودی آنها شده اند. پس از گذشت سال‌ها، حالا مینیون‌ها که رئیسی را بالای سر خود نمی‌بینند، تصمیم می‌گیرند سفری را آغاز کنند تا بتوانند خود را از این وضعیت خارج کنند ...

A lowly pencil pusher working for MI7, Johnny English is suddenly promoted to super spy after Agent One is assassinated and every other agent is blown up at his funeral. When a billionaire entrepreneur sponsors the exhibition of the Crown Jewels—and the valuable gems disappear on the opening night and on English's watch—the newly-designated agent must jump into action to find the thief and recover the missing gems.

نامزد جوی الیس (کامرون دیاز) در جشن تولدش جوی را ترک می‌کند، در همین زمان جک فولر (اشتون کوچر) که توسط پدرش که رئیس او هست از کار اخراج می‌شود. هر دو احساس ناراحتی می‌کنند و توسط بهترین دوستان‌شان برای سفر به لاس‌وگاس می‌روند. به خاطر خطای کامپیوتری به جک و جوی به اشتباه یک اتاق داده می‌شود و این دو به طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات می‌کنند. بعد از مشخص شدن جریان به آن‌ها برای جبران این خطا بلیط کلوب و پارتی‌های مختلف داده می‌شود. بعد از پارتی و خوردن مشروب آن‌ها با هم ازدواج می‌کنند اما صبح روز بعد می‌فهمند که این یک اشتباه بوده و باید از یکدیگر جدا شوند. قبل از این‌که آن‌ها جدا شوند جک با یک ۲۵ سنتی که در اصل برای جوی است در یک ماشین شهربازی استفاده می‌کند. جک برنده می‌شود و سه میلیون دلار جایزه می‌گیرد. اما جوی به یاد جک می‌آورد که که ۲۵ سنتی در اصل برای او بوده و آن‌ها با هم ازدواج کرده‌اند و این پول را باید با هم نصف کنند...

Jennifer, a gorgeous, seductive cheerleader takes evil to a whole new level after she's possessed by a sinister demon. Now it's up to her best friend to stop Jennifer's reign of terror before it's too late.