داستان غیر واقعی این فیلم از این قرار است که در طول اشغال فرانسه توسط آلمانی ها در جنگ جهانی دوم یک گروه از سربازهای یهودی آمریکایی در گروهی معروف به پست فطرت ها به طور ویژه انتخاب میشوند تا با پوست کندن سر آلمانی ها و کشتن وحشیانه ی آنها در همه جا ترس به وجود بیاورند.این گروه در عبور از یک گذرگاه با یک دختر نوجوان یهودی فرانسوی برخورد میکنند که از یک تئاتر در پاریس گریخته است و …

در جریان جنگ جهانی دوم، گروهی از سربازان امریکایی به پشت خطوط دشمن نفوذ می کنند تا یک سرباز چترباز بنام رایان، که تمام برادرانش در جنگ کشته شده‌اند، را نجات دهند.

در فیلم «نابودگر ۲: روز رستاخیز» باری دیگر یک شکارچی از زمان آینده، برای شکار جان کارنر به زمان فعل می آید. از زمان هولوکاست اتمی سال ۱۹۹۷ توسط ماشین ها و علیه انسان ها، تنها یک مرد باقی مانده که می تواند در وضعیت بحرانی انسان ها تغییری به وجود آورد و او کسی نیست جز جان کارنر که در این فیلم یک نوجوان بیشتر نیست اما قرار است در آینده و پس از فاجعه مذکور، رهبری انسان های باقی مانده در برابر ماشین ها را عهده دار باشد.

داستان فیلم در مورد دو دزد و راهزن به نامهای «بوچ» و «ساندنس» است که به قطارها دستبرد می‌زنند. اما یکی از سرقت هایشان طبق برنامه پیش نمی رود و گروهی از مردان قانون تا دندان مسلح، شروع به تعقیب آن دو می کنند. وقتی آن دو می فهمند که این گروه تصمیم ندارند دست از تعقیب بردارند، تصمیم می گیرند به بولیوی بروند.

Kathleen Madigan drops in on Detroit to deliver material derived from time spent with her Irish Catholic Midwest family, eating random pills out of her mother's purse, touring Afghanistan, and her love of John Denver and the Lunesta butterfly.

دو برادر به قولی که هنگام مرگ پدرشان به او داده‌اند عمل کرده و تلاش می‌کنند تبدیل به قانون‌شکنانی موفق شوند. "بامبینو" تلاش می‌کند به "ترینیتی" جوان‌تر راه و روش زندگی را نشان دهد اما طبیعت و شخصیت آنها از این امر جلوگیری می‌کند و...

آپولو خواستار این است که یک بار دیگر با راکی مبارزه کرده و آبروی رفته خود را بازیابد . از طرفی راکی که به تازگی با آدریان ازدواج کرده، با مشکلات بی شمار و البته تازه ای دست و پنجه نرم می کند و …

مأمور امنيتي «هري تاسکر» (شوراتسنگر) که خانواده اش گمان مي کنند فروشنده ي کامپيوتر است با يک گروه تروريستي درگير مي شود و نقشه ي آنان را براي نابود کردن شهرهاي امريکا عقيم مي گذارد.

راکی ( سیلوستر استالونه ) بعد از بردن مقابل آپولو در چند مسابقه دیگر نیز برنده میشود و وقت خود را صرف امور خیریه، خانواده و همسرش آدریان ( تالیا شیر ) میکند و قصد دارد خود را بازنشسته اعلام کند اما بوکسری بنام کلوبر برای راکی خط و نشان میکشد و خواهان یک مسایقه با اوست. میکی ( بورگس مردیت ) به راکی پیشنهاد میده تا با او مسابقه ندهد اما راکی که حریفش کلوبر را جدی نگرفته با تمرینات سبک خود را برای مسابقه آماده میکند. راکی مسابقه را می بازد و با مرگ میکی، آپولو ( کارل واترز ) مربی او شده تا راکی را برای مسابقه ای دیگر با کلوبر آماده کند…

«راکی» (استالون) هنوز غم از دست دادن همسرش را می‌خورد که سه سال پیش بر اثر بیماری سرطان درگذشته است. وقتی «میسن» (تارور)، قهرمان سنگین وزن بوکس، احتیاج پیدا می‌کند شهرت خود را احیا کند، کارگزارش به «راکی» پیشنهاد می‌دهد آن دو مسابقه‌ای نمایشی برگزار کنند...

داستان اون به این گونه است که جان رمبو پس از گذشت سال ها و روزهای زیادی که ازجنگ ویتنام سپری شده به میان جنگل های کوهستانی در تایلند شمالی رفته اما جنگ های 60 ساله قبیله ای بین برمیه ها و کارن ها در مرز میانمار مشکلات زیادی رو برای اون ایجاد می کنه. سربازان سازمان ملل برای کمک به افرادی که آسیب دیدند تصمیم می گیرند که به این منطقه بیاند اما مشکلات زیادی برای اونا به وجود میاد .

داستان فیلم «بخوان و بسوزان» روایتگر داستان آزبورن کاکس یک مامور سازمان سیاست که اخراج می‌شود. او از این اتفاق ناراحت است و تصمیم می‌گیرد برای مقابله با آنها خاطرات خود را بنویسد. او در همین زمان با همسرش کاتیا نیز مشکل دارد. وکیل کاتیا به او می‌گوید که قبل از دادخواست طلاق همه اطلاعات مالی آزبورن را برای او بیاورد تا وکیل بتواند حقوق کاتیا را استیفا کند. کاتیا نیز از همه اطلاعات سری آزبورن نسخه‌ای تهیه می‌کند و به منشی وکیلش می‌دهد و…

Four years after Jurassic Park's genetically bred dinosaurs ran amok, multimillionaire John Hammond shocks chaos theorist Ian Malcolm by revealing that he has been breeding more beasties at a secret location. Malcolm, his paleontologist ladylove and a wildlife videographer join an expedition to document the lethal lizards' natural behavior in this action-packed thriller.

ظهور لیکانها، حکایت از داستانی در قرون وسطی دارد که در آن دو دسته اشرافی خون آشامان و لیکانها با یکدیگر درگیر می شوند، یک مرد جوان از لیکانها بنام «لوشن» (شین) در مقابل رهبر قدرتمند خون آشامان به نام «ویکتور» (نایی) بپا می خیزد و او در این راه از عشق پنهانیش «سونجا» (میترا) که یکی از خون آشامان است یاری می طلبد اما...

فضاپیمای "الن ریپلی" در مسیر فرار از سیاره بیگانه ها دچار سانحه ای می شود و در زمانی که منتظر است تا برای نجات به سراغش بیایند، دلیل این یانحه را متوجه شده و می فهمد که یک بیگانه در طول این سفر با او همراه بوده و...

زمانی که انسان ها به وجود خون آشام ها و لیکان ها پی می برند، نبردی را برای از بین بردن آنان آغاز می کنند. «سلن» جنگجوی خون آشام، هم نوعانش را در جنگ علیه انسان ها رهبری میکند…

Betrayed by his own kind and left for dead on a desolate planet, Riddick fights for survival against alien predators and becomes more powerful and dangerous than ever before. Soon bounty hunters from throughout the galaxy descend on Riddick only to find themselves pawns in his greater scheme for revenge. With his enemies right where he wants them, Riddick unleashes a vicious attack of vengeance before returning to his home planet of Furya to save it from destruction.

«ژنرال پرز» (هدایا)، فرمانده فضاپیمای «اوریگا»، باکمک هفت افسر دانشمند و چهل و دو خدمه در پی استفاده از «بیگانه» هاست. «الن ریپلی» (ویور) دویست سال پیش با فداکردن جان خود جلوی تکثیر «بیگانه» ها را گرفته است، اما حالا در اوریگا از طریق نمونه های خونی که از او باقی مانده، شبیه سازی می شود تا به یک «ملکه ی بیگانه» دست رسی پیدا کنند

در سال ۲۰۰۳، دکتر سرینا کوگان از شرکت «سایبرداین سیستمز»، به سلول مارکوس رایت می‌آید و این زندانی محکوم به مرگ (با تزریق) را متقاعد می‌کند تا بدن خود را پس از مرگ برای پژوهش پزشکی به آن شرکت بسپارد. یک سال بعد از این جریان، ربات‌های ساخت انسان که به درجه‌ای از هوشمندی و خودآگاهی رسیده‌اند، نوع بشر را به عنوان تهدیدی برای بقای خود به‌شمار می‌آورند و سامانه‌ای به نام «سامانه اسکای‌نت» را به منظور قلع و قمع انسان‌ها ایجاد می‌کنند. این سامانه موفق می‌شود در جریان رخدادی که «روز داوری» نامیده می‌شود بیشتر افراد بشر را نابود کند.

It's Ted the Bellhop's first night on the job...and the hotel's very unusual guests are about to place him in some outrageous predicaments. It seems that this evening's room service is serving up one unbelievable happening after another.