آخرین قسمت از سری فیلم‌های هری پاتر، در جایی آغاز می‌شود که هری، رون و هرمیون به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی مانده‌ی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادویی‌ای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آورده‌اند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری و دوستانش، نبرد عظیمی آغاز می‌شود.

«پیتر پارکر» با بازی «تام هالند» به دنبال وقایع «دور از خانه» به قتل «میستریو» با بازی «جیک جیلنهال» متهم است و هویت محرمانه‌اش توسط «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی.کی. سیمونز» در روزنامه «دیلی باگل» فاش شده است. «پیتر پارکر» برای طلب یاری نزد «دکتر استرنج» با بازی «بندیکت کامبربچ» می‌رود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او «مرد عنکبوتی» است و «میستریو» را از بین برده.

هری در چهارمین سال تحصیلش، به طور مرموزی به عنوان یکی از مسابقه‌دهندگان در یک رقابت خطرناک میان سه مدرسه‌ی جادوگری انتخاب می‌شود.

ولدمورت قوی‌تر شده و قدرتش در حال رشد است. در حال حاضر وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست. هری، رون و هرمیون تصمیم گرفته‌اند کار دامبلدور را به پایان برسانند و بقیه جان پیچ‌ها را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهٔ دنیای جادوگری امید کمی باقی مانده است.

فیلم در صحنه‌های اولیه مخاطب را به سال ۲۰۲۹ می‌برد؛ دورانی که در بحبوحه جنگ هسته‌ای، ماشین‌ها و روبات‌ها عملاً کنترل زمین را به دست گرفته‌اند و مشغول نابود کردن آخرین انسان‌های باقی‌مانده هستند. نابودگر (آرنولد شوارزنگر) که یک سایبورگ یا ربات انسان‌نما است، به سال ۱۹۸۴ فرستاده می‌شود تا زنی جوان به نام سارا کانر (لیندا همیلتون) را که مادر جان کانر ناجی بشریت در جدال با روبات‌ها خواهد بود بکشد. به دنبال او نیروهای انسان‌ها نیز …

هری پاتر در سال ششم هاگوارتز تحصیل می‌کند. او کتاب معجون سازی دست دومی را پیدا می‌کند که صاحب قبلی آن شخصی به نام «شاهزادهٔ دورگه» است. هری برای اولین بار کلاس‌های خصوصی با دامبلدور دارد که در آنها به مرور و بازبینی خاطرات لرد ولدمورت می‌پردازند.

هری پاتر در مقطع پنجم دروس هاگوارتز است. وزارت سحر و جادو باور نمی‌کند که لرد ولدمورت بازگشته است و از این جهت هری پاتر و دامبلدور را تحت فشار می‌گذارد.

به دنبال وقایع خانه، خانواده ابوت اکنون با وحشت دنیای بیرون روبرو هستند. آنها مجبور به جسارت به ناشناخته‌ها می‌شوند و متوجه می‌شوند که موجوداتی که با صدا شکار می‌کنند، تنها تهدیدهایی نیستند که فراتر از مسیر شنی در کمین هستند.

A group of people are standing along the platform of a railway station in La Ciotat, waiting for a train. One is seen coming, at some distance, and eventually stops at the platform. Doors of the railway-cars open and attendants help passengers off and on. Popular legend has it that, when this film was shown, the first-night audience fled the café in terror, fearing being run over by the "approaching" train. This legend has since been identified as promotional embellishment, though there is evidence to suggest that people were astounded at the capabilities of the Lumières' cinématographe.

تونی استارک از سمّی مهلک درون بدن خود، که از آثار سو فناوری مردآهنی است بطور مخفیانه رنج می‌برد. او قدم به قدم به مرگ نزدیکتر می‌شود. اما از سوی دیگر، یک مهندس روسی بنام «ایوان» در صدد است از تونی استارک انتقام مرگ و زندگی سخت پدر خود را بگیرد. پدرش سابقا همکار پدر تونی استارک بود. او موفق به ساخت شلاق‌های انرژی‌داری می‌شود که قابلیت رد شدن از آهن را دارند. در جریان سفری به موناکو تونی با وی برای بار نخست روبرو می‌شود. از سوی دیگر دولت آمریکا بدنبال تسخیر فناوری مردآهنی برای مقاصد اسلحه‌سازیست. تونی مدام مقاومت می‌کند. تا اینکه تونی به یک پیغام شخصی از پدر مرحوم خود برخورد می‌کند و …

Holden and Banky are comic book artists. Everything is going good for them until they meet Alyssa, also a comic book artist. Holden falls for her, but his hopes are crushed when he finds out she's a lesbian.

The story of Henry, a stand-up comedian with a fierce sense of humour and Ann, a singer of international renown. In the spotlight, they are the perfect couple, healthy, happy, and glamourous. The birth of their first child, Annette, a mysterious girl with an exceptional destiny, will change their lives.

در جریان غرق شدن یک کشتی انگلیسی بر اثر برخورد با مین در سواحل یونان، دستگاهی سری که تنها وسیله ی مخابره ی فرمان «آتش» به زیردریایی های مجهز به موشک های دوربرد نیروی دریایی انگلستان است، مفقود می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن دستگاه، درگیر رقابتی سخت با جاسوسان روسی می شود.

«الیوت کارور» (پرایس)، غول رسانه ها، می کوشد تا با ایجاد مناقشه میان انگلستان و چین، سومین جنگ جهانی را به راه بیندازد و به اهداف جاه طلبانه ی خود دست پیدا کند. «جیمز باند» (برازنان) نیز چهل و هشت ساعت فرصت دارد تا جلوی او را بگیرد...

This time, there's no wedding. No bachelor party. What could go wrong, right? But when the Wolfpack hits the road, all bets are off.

«اتوبوت» ها از وجود یک فضاپیما که در کره ماه مخفی شده آگاه می‌شوند و اکنون سعی دارند زودتر از «دسپتیکون» ها به آن رسیده و به رازهایش پی ببرند.

Pinhead is set loose on the sinful streets of New York City to create chaos with a fresh cadre of Cenobitic kin.

قسمت دوم فرشتگان چارلی، برمبنای یک مجموعه ی تلویزیونی سال های 1981-1976، پیرو قسمت اول(مگی، 2000).نام کامل فیلم « فرشتگان چارلی 2: با تمام سرعت» . ـ داستان: «دیلن» (باریمور)، «ناتالی» (دیاز) و «الکس» (لیو)، یک بار دیگر به دفتر رئیس شان، «چارلی» (صدای جان فورسایت) فراخوانده می شوند و درجریان تازه ترین مأموریت شان قرار می گیرند: پیدا کردن یک جفت انگشتر که حاوی اطلاعاتی طبقه بندی شده هستند...

In 1945, at the end of World War II, Neus Català returns to France, where she recalls her life under the Nazi yoke.

What is supposed to be a marriage boot camp on a remote island turns into the ultimate test for survival when a 6-headed shark starts attacking the beach. Trapped with minimal weapons they try to fight off the shark, but quickly discover that no one is safe in the water or on land.