پسرک ۱۲ ساله‌ای خانواده‌اش را مدت زیادی است از دست داده و در پی ملاقات دوباره‌ی آنهاست و…

هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری می‌کند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری می‌آید.

«پیتر پارکر» با بازی «تام هالند» به دنبال وقایع «دور از خانه» به قتل «میستریو» با بازی «جیک جیلنهال» متهم است و هویت محرمانه‌اش توسط «جی. جونا جیمسون» با بازی «جی.کی. سیمونز» در روزنامه «دیلی باگل» فاش شده است. «پیتر پارکر» برای طلب یاری نزد «دکتر استرنج» با بازی «بندیکت کامبربچ» می‌رود تا بخواهد با طلسمی اجرا کند که مردم به جز نزدیکانش فراموش کنند او «مرد عنکبوتی» است و «میستریو» را از بین برده.

پیرمردی در شهری بزرگ زندگی می‌کند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می‌برد. خانه‌ی کوچک او در میان آسمان خراش‌هایی است که هر روز بلندتر می‌شوند و اکنون شهرداری می‌خواهد خانه‌ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه‌اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه‌اش وصل کرده است به پرواز در می‌آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله‌ی همسایه نیز با او همراه می‌شود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه می‌کنند.

داستان در مورد پسری به نام هری پاتر است که پیش خاله و شوهر خاله‌اش زندگی می‌کند، زیرا پدر و مادرش سال‌ها قبل در یک تصادف کشته شده‌اند. هری پاتر که در این ۱۰ سال زندگی پیش خانوادهٔ دورسلی تحقیر را تحمل کرده، با افشای یک راز توسط فردی عجیب، ناگهان خود را جادوگری می‌یابد که بزرگ‌ترین جادوگر قرن را از بین برده است. امّا این جادوگر که ولدمورت نام دارد هنوز نابود نشده است و کمر به قتل پسری بسته است که زنده ماند.

ولدمورت قوی‌تر شده و قدرتش در حال رشد است. در حال حاضر وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست. هری، رون و هرمیون تصمیم گرفته‌اند کار دامبلدور را به پایان برسانند و بقیه جان پیچ‌ها را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهٔ دنیای جادوگری امید کمی باقی مانده است.

خانواده‌ای از ابرقهرمان‌هایی که سعی می‌کنند زندگی کاملاً معمولی‌ای را در بین مردم داشته باشند، از روی اجبار وارد یک نبرد می‌شوند تا دنیا را نجات دهند …

«اسپیریت»، کره اسب نری است که در غرب بکر و دست‌نخورده به دنیا آمده؛ مادرش عاشق او است و نزد گلهٔ اسب‌های وحشی که با آنها به این‌سو و آن‌سو می‌دود، بسیار عزیز است. یک شب کاشفانی که به آن منطقه آمده‌اند، او را اسیر می‌کنند و به سواره نظام آمریکا که در حال پاک‌سازی منطقه برای کشیدن خط آهن هستند می‌فروشند…

جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسان‌ها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آن‌ها که در جنگل‌هایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آن‌ها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیک‌هایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آن‌ها مقابله کند.

In 2257, a taxi driver is unintentionally given the task of saving a young girl who is part of the key that will ensure the survival of humanity.

پسر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است.

"آندرا ساچز" روزنامه نگار ساده ای است که به تازگی فارق التحصیل شده است.او به عنوان دستیار دوم "میراندا پرایستلی" مدیر اجرایی بی رحم و جدی یک مجله مد استخدام می شود. رویای "آندرا" تبدیل شدن به یک رونامه نگار ماهر و روبرو شدن با چالش در شغل حرفه اش است .دستیار اول "میراندا" توصیه هایی درباره طرز رفتارش به "میراندا" می کند...

Bilbo Baggins, a hobbit enjoying his quiet life, is swept into an epic quest by Gandalf the Grey and thirteen dwarves who seek to reclaim their mountain home from Smaug, the dragon.

«پیتر پارکر» (مگوایر) خود را از فعالیت‌های نجات بخش کنار کشیده و با زحمت درسش را در دانشگاه کلمبیا ادامه می‌دهد و کماکان به عنوان عکاسی نیمه وقت برای روزنامه‌ی «دیلی با گل» کار می‌کند. تا این که ناچار می‌شود برای مقابله با تهدیدات دانشمند دیوانه‌ای به نام «دکتر اکتاویوس» (مولینا) وارد عمل شود...

این انیمیشن درباره‌ی یک شاهزاده خانم به نام «مریدا» که مهارت‌های بالایی در تیراندازی با کمان دارد. روزی او از خانه فرار می‌کند و به دنبال سرنوشت زندگی‌اش می‌رود و در این راه به طور کاملاً اتفاقی باعث ایجاد هرج و مرج در قلمرو پدرش می‌شود. او تصمیم می‌گیرد با تکیه بر مهارت‌های خودش این مشکل را حل کند...

اسپینافی که بر روی مامور امنیتی جانسون، لوک هابز تمرکز دارد.

در این فیلم که روایت متفاوتی از داستان مرد عنکبوتی است، «پیتر پارکر» (اندرو گارفیلد) مدارکی را به‌دست می‌آورد که ممکن است به کمک آن‌ها بتواند دریابد که پدر و مادرش چگونه در زمان کودکی او ناپدید شده‌اند. او در همین راه با دکتر «کرت کانرز»، که شریک سابق پدرش بوده،‌ آشنا می‌شود...

کودکی که از یک سیاره بیگانه در حال نابودی به زمین فرستاده شده است، توسط والدین جدید زمینی اش بزرگ می شود. گرچه زندگی معمولی بعنوان یک خبرنگار دارد، اما زمانی می رسد که مجبور می شود از قدرت های خارق العاده ای که نسبت به انسان ها دارد، برای مقابله با افراد شرور استفاده کند...

در فیلم زندگی دروغین نیتان با بازی "تیلر لاتنر" پسری دبیرستانی است که بطور اتفاقی با سایت بچه های گمشده برخورد می کند. در این میان او عکسی از کودکی خود را در بین دیگر عکس ها می بیند. او حالا به همه چیز شک می کند، به زن و مردی که تا الان پدر و مادر خود می دانسته است و به کمک دوستش کارن با بازی "لیلی کالینز" دنبال حقیقت است و ...

Ever since killing the Fisherman one year ago, Julie James is still haunted by images of him after her. When her best friend Karla wins free tickets to the Bahamas, Julie finds this a perfect opportunity to finally relax. But someone is waiting for her. Someone who she thought was dead. Someone who is out again for revenge.