یک گروه از جستجو گران با استفاده از یک سیاه چاله که به تازگی کشف شده است توانستند محدودیت های انسان در سفر های فضایی را از بین ببرند و امکان سفر به مکان های دورتر را فراهم آورند …

دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان‌های جاسوسی و شرکت‌های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه می‌کند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...

پس از وقایع ویرانگر"انتقام‌جویان: جنگ ابدیت"، جهان ویرانه شده و انتقام‌جویان به کمک متحدان باقیمانده‌ی خود بار دیگر گرد هم می‌آیند تا اعمال تانوس را خنثی کرده و نظم را به دنیا بازگردانند...

داستان «جوکر» در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی روی می‌دهد و زندگی «آرتور فلک» استند-آپ کمدین شکست‌خورده‌ای را روایت می‌کند که با طرد شدن از سوی جامعه به دنیای زیرزمینی جنایت‌ در شهر گاتهام گرایش پیدا می‌کند.

داستان این فیلم با تمرکز روی جولیوس رابرت اوپنهایمر، به ماجرای گروهی از دانشمندان پروژه‌ی منهتن می‌پردازد که بمب‌های اتم استفاده‌شده در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی کشور ژاپن را برای ارتش آمریکا تولید کردند. تسلیم امپراطوری ژاپن در پی بمباران اتمی، به جنگ اقیانوس آرام خاتمه داد.

From the moment she glimpses her idol at the stage door, Eve Harrington is determined to take the reins of power away from the great actress Margo Channing. Eve maneuvers her way into Margo's Broadway role, becomes a sensation and even causes turmoil in the lives of Margo's director boyfriend, her playwright and his wife. Only the cynical drama critic sees through Eve, admiring her audacity and perfect pattern of deceit.

در دهه 1980 ایتالیا، عشقی بین یک دانش آموز هفده ساله و مرد مسن تری که به عنوان دستیار پژوهشی پدرش استخدام شده بود، شکوفا شد.

داستان این کتاب و فیلم در مورد مردی است که همسرش را در پنجمین سالگرد ازدواجشان گم می‌کند اما تمام انگشت‌ها به سمت او نشانه می‌رود به طوری که لقب قاتل زنان به وی داده می‌شود...

آملی یک دختر جوان تنهاست. نه فقیر است نه ثروتمند نه زشت است نه زیباست، معمولی است. با یک خانهٔ معمولی و یک شغل معمولی یعنی کار در یک کافه. زندگی اش آرام و کسالت بار از کنارش می‌گذرد با این حال او خوشحال و مسرور است. هر چه باید تجربه کرده ولی لذتی نبرده. آملی همچنان طالب تنهایی است او خود را با سوالات احمقانه سرگرم می‌کند تا اینکه اتفاقی رخ می‌دهد که زندگی آملی را دچار دگرگونی می‌کند...

پس از مراسم ازدواج ویل کین کلانتر شهر هادلی ویل، هنگامی که به قصد ایجاد زندگی جدیدی همراه زن زیبایش خیال ترک شهر را در سر دارد، خبردار می‌شود که فرانک میلر تبهکاری که چند سال پیش به زندان فرستاده با قطار نیمروز و به قصد انتقام از او به آن شهر خواهد آمد. دوستانش می کوشند تا وی را ترغیب به ترک شهر نمایند، اما او فرار را چاره کار نمی‌داند و تصمیم می‌گیرد تا با آن فرد و هم دستانش مواجه شود...

فیوریوسای جوان توسط افراد فردی به نام وارولد دمنتوس ربوده می شود. اکنون او باید برای زنده ماندن همه تلاشش را بکند و نقشه ای برای بازگشت به خانه بکشد و...

While vacationing with a friend in Paris, an American girl is kidnapped by a gang of human traffickers intent on selling her into forced prostitution. Working against the clock, her ex-spy father must pull out all the stops to save her. But with his best years possibly behind him, the job may be more than he can handle.

At Bertrand Morane's burial there are many of the women that the 40-year-old engineer loved. In flashback Bertrand's life and love affairs are told by himself while writing an autobiographical novel.

Gianni is a middle-aged man living in Rome with his imposing and demanding elderly mother. His only outlet from her and the increasing debt into which they are sinking, are the increasingly frequent quiet sessions at the local tavern. As an Oriental saying goes, 'Moments of crisis are moments of opportunities'. These appear during the celebration of the holiday of Ferragosto on 15 August. That's when everybody leaves town to have fun. Opportunity knocks on Gianni's door in the most unexpected way.

Admiral Frank Beardsley returns to New London to run the Coast Guard Academy, his last stop before a probable promotion to head the Guard. A widower with eight children, he runs a loving but tight ship, with charts and salutes. The kids long for a permanent home. Helen North is a free spirit, a designer whose ten children live in loving chaos, with occasional group hugs. Helen and Frank, high school sweethearts, reconnect at a reunion, and it's love at first re-sighting. They marry on the spot. Then the problems start as two sets of kids, the free spirits and the disciplined preppies, must live together. The warring factions agree to work together to end the marriage.

"ساشا کلر" تنها به روابط کوتاه مدت علاقه مند بوده و ترسی نسبت به کودکان دارد. اما وقتی با "شارلوت"، مادر سه فرزند و همسر سابق یکی از موکلان قدرتمند رئیسش آشنا می شود همه چیز تغییر کرده و...

In the last days of the Nazi-occupied France, writer Marguerite Duras awaits the return of her husband, Robert Antelme, arrested for being a Resistance fighter and then deported, while she maintains a tense relationship with her ambiguous lover and a dangerous game with a French collaborationist. Even when the Liberation arrives, she must still endure the unbearable pain of waiting.

During the winter of 1944, the partisans stationed in the Ligurian Apennines must go to a factory in Genoa, in order to pick up a delivery of weapons. Meanwhile, there's a strike in the city and the Nazis are trying to suppress it violently. The factory becomes the scene of fighting between the Germans and the partisans but the latter, aided by the workers, will be able to get the better.

The day she turns 40, Marguerite Flora, a successful rep for a nuclear power company, begins receiving letters she'd sent to herself at age seven. The letters tell her what to do if her life hasn't turned out the way she thought it should, when she was living in poverty with her mother and brother in a small village in southern France. She decides to go back to her birthplace to get the lawyer to stop the letters, but also to visit her childhood sweetheart and her long-forgotten brother, in order to find peace within herself.

When he finds out that his wife is cheating, Antoine walks out on his family. His one regret is that he can only see his children every other Sunday.