جولز و وینسنت ( باجگیرهای مارسلوس والاس ) در طی اجرای ماموریتی چند حوان را به قتل می رسانند. در حین قتل اتفاق عجیبی باعث تحول فکر و قلبی جولز شده و جولز تصمیم میگیرد که دست از جرم و جنایت برداشته و بسوی وارستگی گام بردارد. ولی وینسنت که اندیشه جولز را مورد تمسخر قرار میداد به کار خود ادامه داده و در ماموریت بعدی …
داستان بر اساس زندگی واقعی و رویدادهای حقیقی هنری هیل، گنگستر مخوف سابق را روایت میکند. هنری از کودکی آرزو داشته یک گانگستر شود بهطوریکه گانگستر شدن را از رئیس جمهور آمریکا شدن بهتر میدانست. هنری جوان به عنوان صرفاً یک پیشخدمت و راننده برای سازمان جنایی نزدیک محلهشان... ترجمه از رضا بهادری
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
ماریون کرین (لى) به امید تسهیل کار ازدواجش با سام لومیس (گاوین)، پولهاى کارفرمایش را میدزد و از شهر محل سکونتش خارج میشود و بین راه در هتل بیتس به دست جوانى به نام نورمن (پرکینز) که هتل را اداره میکند، به قتل میرسد...
«رندل پاتریک مک مورفی» (جک نیکلسون) را به جرم تجاوز دستگیر میکنند و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانی اش به بیمارستان روانی ایالتی میفرستند. مک مورفی، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (پرستار رچد با بازی لوئیز فله چر)اعمال میشود مخالفت میکند. این مخالفت ها باعث دشمنی پرستار با وی می شود و پس از جدالی بین این دو مک مورفی را به بخشی می فرستند که به وی شوک الکتریکی وارد می شود. بعد از وارد کردن شوک الکتریکی به سر او ... ترجمه از رضا بهادری
نیروهای سائورون رو به افزایشند و او متحدهای جدیدی بدست آورده است. ارتش سارومان اکنون آماده حمله به آراگورن و مردم روهان هست. از طرفی دیگر یاران حلقه از هم پاشیدهاند و فرودو و سم با امید اندکی که باقی مانده به سمت موردور می روند. متحدان جدیدی به آراگورن، و مری و پیپین پیوستهاند، و آنها باید از روهان دفاع کرده و بر آیزنگارد بتازند. در همین حال سائورون در حال پایهریزی یک حمله بزرگ به گاندور است، و جنگ حلقه در حال آغاز می باشد.
دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...
At an elite, old-fashioned boarding school in New England, a passionate English teacher inspires his students to rebel against convention and seize the potential of every day, courting the disdain of the stern headmaster.
دکتر «کینگ شولتز» (کریستوفر والتز) آزادی یک برده سیاه پوست بنام «جنگو» (جیمی فاکس) را می خرد، و به او کمک می کند تا همسرش را که در چنگ یک مزرعه دار ثروتمند و بی رحم بنام «کلوین کندی» (لئوناردو دیکاپریو) است، نجات دهد...
کارگاه بازنشسته سانفرانسیسکویی که مبتلا به ترس از بلندی نیز است، در حال بررسی رفتار عجیب همسر دوست قدیمی خود است و در همین حال به صورت نگران کننده ای به او علاقه مند می شود.
یکی از مأموران اداره پلیس شهر بوستون به اسم بیلی کاستیگان از سوی دو تن از فرماندهانش یعنی کاپیتان کوئینان و سرجوخه دیگنام مأموریت پیدا میکند تا بصورت ناشناس در تشکیلات یک باند گانگستری بسیار مهم و خطرناک که رهبری آن برعهده فردی به اسم فرانک کاستلو است نفوذ نماید تا خبرهای آنجا را به اداره پلیس منتقل کند. از سوی دیگر یکی از افراد مهم و وفادار به کاستلو به اسم کالین سالیوان بعنوان یک پلیس به اداره پلیس شهر میپیوندد تا برای کاستلو خبرچینی کند. پس از گذشت مدتی از این اتفاقات بیلی پی میبرد که گانگسترها یک جاسوس در اداره پلیس دارند و کالین نیز از سوی دیگر متوجه میشود فردی در تشکیلات آنها برای اداره پلیس جاسوسی میکند. با این وجود کالین و بیلی از مأموریت و هویت واقعی همدیگر اطلاعی ندارند و هر کدام در تلاشند تا هر چه زودتر فرد جاسوس را بدام بیندازند.
غلاف تمام فلزی (به انگلیسی: Full Metal Jacket) فیلمی در ژانر جنگی ساختهٔ استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۷ (میلادی) است. واحد جذب نیروی نیروی دریائی ایالات متحد، کارولینای جنوبی. گروهبان توپخانه، «هارتمن» (ارمی) گروهی داوطلب تازه کار را میپذیرد و برای آنان نامهای جدید انتخاب میکند، مثلاً به یکی از آنان، «سرباز جوکر» (موداین) و دیگر «سرباز کابوی» (آرلیس هوارد) میگوید، و با خشونت و بددهنی به آنان میفهماند که باید هشت هفته آموزشی را به همین ترتیب سر کنند.
دکتر هاوارد سرپرست یک کلینیک است که کار آن پاک کردن آن دسته از خاطرات افراد است که دوست ندارند آنها را در ذهن خود داشته باشند. کلینیکی که اغلب زوجها خصوصاً در روزهای نزدیک به ولنتاین به آن مراجعه میکنند تا خاطرات بدی را که از هم در ذهن خود دارند پاک کنند. تکنیسینهای کلینیک ابتدا مکان خاطرات مورد نظر را که به صورت لکههای روشنی روی مغز نمودار میشود، شناسایی کرده و سپس به محو کردن آن لکههای نور میپردازند. ابتدا کلمنتاین و سپس جول آگاهانه تصمیم به پاک کردن خاطرات مشترکشان میگیرند، اما حتی بعد از فراموشی یکدیگر....
"راپسودی بوهمی" یا "حماسه کولی" یک فیلم آمریکایی در سبک زندگینامهای به کارگردانی برایان سینگر و دکستر فلچر و نویسندگی آنتونی مککارتن است. که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. رامی ملک در این فیلم در نقش رهبر گروه کوئین، یعنی فردی مرکوری ظاهر شده است. به غیر از ملک، مایک مایرز، جوزف مازلو، بن هاردی، جوزف مازلو، تام هولندر و گیلیام لی نیز در فیلم ایفای نقش کردهاند. برایان می و راجر تیلور که دو نفر از اعضای گروه کوئین بودند؛ در ساخت فیلم و به خصوص سکانسهای مربوط به اجرای کنسرت با سازندگان فیلم؛ همکاری کردند. فیلم حوادثی را در طی سالهای ۷۰ تا اوایل دهه ۹۰ که برای مرکوری و گروه کوئین رخ داد را به تصویر میکشد ...
Llewelyn Moss stumbles upon dead bodies, $2 million and a hoard of heroin in a Texas desert, but methodical killer Anton Chigurh comes looking for it, with local sheriff Ed Tom Bell hot on his trail. The roles of prey and predator blur as the violent pursuit of money and justice collide.
Loosely based on the true-life tale of Ron Woodroof, a drug-taking, women-loving, homophobic man who in 1986 was diagnosed with HIV/AIDS and given thirty days to live.
Jeffrey 'The Dude' Lebowski, a Los Angeles slacker who only wants to bowl and drink White Russians, is mistaken for another Jeffrey Lebowski, a wheelchair-bound millionaire, and finds himself dragged into a strange series of events involving nihilists, adult film producers, ferrets, errant toes, and large sums of money.
پاتريک بتمن يک جوان 26 ساله خوش قيافه، با هوش اما روانی و عاشق آدمکشی است. دلايل وی برای قتل عبارتند از حسادت بی پايان، عقده های روحی و مادی، تنفر و يا هيچ دليلی مگر جنون کامل. جنون او در طول اين فيلم افزايش می يابد و دست کم 20 نفر را بقتل می رساند از جمله همکاران، دوستانش و هر کسی ديگری که سر راه او قرار بگيرد يا اينکه مورد حسادت يا غضب او قرار بگيرد. تنها فردی که بنظر می رسد با او همدردی می کند منشی او جين است. در اکثر اوقات پاتريک نمی تواند بگويد که اين اتفاقات واقعی اند يا بخشی از يک لذت روانی هستند...
A young man who was sentenced to 7 years in prison for robbing a post office ends up spending 30 years in solitary confinement. During this time, his own personality is supplanted by his alter ego, Charles Bronson.
When a local gambling house kidnaps some peasants because they failed to pay their debts, a rival gambling house pays their debts and sets them free.