"دون ویتو کورلیونه"، بزرگ یک "خانواده" مافیایی نیویورکی است. وقتی یک گنگستر تحت حمایت "سولوتزو"، یک خانواده مافیایی دیگر، قصد خود را مبنی بر فروش و پخش موادمخدر در سراسر نیویورک اعلام میکند، مشکلات شروع میشود. دون ویتو مخالف این کار است و به پولی که از "باج" و قمارخانهها و غیره درمیآورد، راضی است. بنابراین به جانش سوءقصد میکنند. سپس سولوتزو، یکی از مشاوران دون ویتو را میرباید و او را وادار میکند تا پسر دون ویتو را به فروش موادمخدر راضی کند. اما هنگامیکه سولوتزو خبردار میشود که دون ویتو هنوز زنده است، نقشههایش به باد میرود …
During the Japanese occupation of China, two prisoners are dumped in a peasant's home in a small town. The owner is bullied into keeping the prisoners until the next New Year, at which time they will be collected. The village leaders convene to interrogate the prisoners. The townspeople then struggle to accommodate the prisoners. One is a bellicose Japanese nationalist, the other a nervous translator. Will the townspeople manage to keep the prisoners until the New Year?
A young boy and a girl with a magic crystal must race against pirates and foreign agents in a search for a legendary floating castle.
پیرمردی در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر میبرد. خانهی کوچک او در میان آسمان خراشهایی است که هر روز بلندتر میشوند و اکنون شهرداری میخواهد خانهی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانهاش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانهاش وصل کرده است به پرواز در میآید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش سالهی همسایه نیز با او همراه میشود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه میکنند.
آرتور قرار است با آموزشهای مرلین، تبدیل به پادشاه شود…
وندی و دو برادرش (میشل و جانی) همراه با قهرمان افسانهای داستانهایشان، پیتر پن، به سرزمینی جادویی ناکجاآباد مسافرت میکنند. سفری پرماجرا در که در آن به جنگ با کاپتان هوک بدجنس میروند و اتفاقات جالبی برایشان رخ میدهد و…
سگی به نام لیدی در خانه پیرزنی مهربان زندگی میکند و بر حسب اتفاق ناگواری از خانه بیرون رانده میشود. در ادامه لیدی با سگی دو رگه از پایین شهر که خود را ترمپ مینامد آشنا میگردد و این آشنایی…
A young boy wins a tour through the most magnificent chocolate factory in the world, led by the world's most unusual candy maker.
Dory is reunited with her friends Nemo and Marlin in the search for answers about her past. What can she remember? Who are her parents? And where did she learn to speak Whale?
After a disastrous first date for caterer Holly and network sports director Messer, all they have in common is a dislike for each other and their love for their goddaughter Sophie. But when they suddenly become all Sophie has in this world, Holly and Messer must set their differences aside. Juggling careers and social calendars, they'll have to find common ground while living under the same roof.
Mr. Bean wins a trip to Cannes where he unwittingly separates a young boy from his father and must help the two reunite. On the way he discovers France, bicycling and true love, among other things.
During WW 2, a Basque shepherd is approached by the underground, who wants him to lead a scientist and his family across the Pyrenees. While being pursued by a sadistic German.
یک شهابسنگ حاوی مواد آلوده و روغنی از فضا به طور غیر منتظره ای با دختری به نام «سوزان» برخورد می کند و یکباره قد وی به طور اسرارآمیزی به ۱۵ متر میرسد و او با دوستانی عجیب و غریب آشنا میشود که با یکدیگر برای نجات زمین تلاش میکنند …
When a shy teenager's new-found powers help him score at basketball - and with the popular girls - he has some pretty hairy decisions to make.
دختر یتیمی به نام «لایرا» که نزد عمویش «لرد عزرییل» در محیطی دانشگاهی زندگی می کند، از مدیر دانشکده قطب نمایی زرین هدیه می گیرد که حقیقت را به او نشان می دهد. در میهمانی که به افتخار ورود «ماریزا کالتر» حامی دانشگاه برپا شده، «کولتر» از رئیس دانشکده درخواست می کند تا لایرا را به عنوان دستیار در اختیار او بگذارد. همزمان یکی از دوستان لایرا به نام «راجر» ناپدید می شود. لایرا شایعاتی مبنی بر دست داشتن شورای عالی در این کودک ربایی شنیده و زمانی که با پیشنهاد مشکوک خانم کالتر مبنی بر سفر به شمال با کشتی پرنده او دریافت می کند، بلافاصله می پذیرد. چون شنیده ها حاکی از آن است که بچه های دزدیده شده در مکانی مخفی در قطب شمال نگهداری می شوند...
An archaeology student photographs a mysterious naked woman by a waterfall, unaware that she is a female demon called Haggia, who soon takes possession of him via a cursed amulet.
The Earth is threatened by an alien race who kidnap and kill humans and even animals and and use them for their body parts. In the year 1980 S.H.A.D.O. (Supreme Headquarters Alien Defence Organization), a highly secret military organization, is set up in the hope of defending the Earth from this alien threat. This organization operates from a secret location beneath the Harlington-Straker film studio in London. S.H.A.D.O. also has a base on the moon with Interceptors as well as an early warning satellite that detects inbound UFOs (called S.I.D.), and operate a fleet of submarines. General James Henderson and commander Ed Straker have a team of highly trained and well equipped females and males to battle the regularly incoming hostile UFOs.
Straight-arrow policewoman Cooper is excited and thrilled about her next assignment. Her task is to escort Daniella Riva, a wisecracking Colombian beauty, from San Antonio to Dallas so both she and her husband can testify against a drug lord. Plans go awry when Mr. Riva gets ambushed, leaving Daniella a widow. Cooper and her witness must now use their wits to escape from crooked cops and murderous gunmen, while not killing each other in the process.
A wannabe surfer parties on the French Riviera while awaiting the perfect wave.