دو مرد زندانی عهد می بندند که پس از چند سال، از طریق رفتار مناسب با عرف، به آرامش و رهایی نهایی دست یابند.
یکسال از زمانیکه دکتر جاناتان کرین « معروف به مترسک » که بطور اسرارآمیزی ناپدید شد و همچنین نقشه های راس برای نابود کردن شهر گاتهام توسط بتمن خنثی شد، گذشته است. اکنون با تلاشهای بروس وین، بتمن و کمکهای ستوان حیمز گوردون و یک بازپرس قضایی جدید به اسم هاروی دنت که قصد ازدواج با راشل را دارد، مردم شهر احساس آرامش می کنند. اما این وضعیت پایدار نمی ماند زیرا یک جنایتکار روانی و بسیار باهوش به اسم جوکر با نقشه هایش می کوشد تا آرامش شهر را بهم زده و هرج و مرج و رعب و وحشت را در شهر حاکم کند و با اینکار بتمن را به مبارزه بطلبد. بتمن با کمک هاروی می کوشد تا هر طور شده جوکر را متوقف ساخته و او را در چنگال عدالت قرار دهد اما جوکر …
فرودو و سم با راهنمایی گالوم، به مسیرشان به سمت کوه نابودی ادامه میدهند، در حالی که مطمئن نیستند او به چه سمتی هدایتشان میکند. باقیمانده یاران حلقه، مردم گاندور و روهان را در نبردی عظیم علیه نیروهای سائورون، یاری میکنند و...
جولز و وینسنت ( باجگیرهای مارسلوس والاس ) در طی اجرای ماموریتی چند حوان را به قتل می رسانند. در حین قتل اتفاق عجیبی باعث تحول فکر و قلبی جولز شده و جولز تصمیم میگیرد که دست از جرم و جنایت برداشته و بسوی وارستگی گام بردارد. ولی وینسنت که اندیشه جولز را مورد تمسخر قرار میداد به کار خود ادامه داده و در ماموریت بعدی …
فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
In the poverty-stricken favelas of Rio de Janeiro in the 1970s, two young men choose different paths. Rocket is a budding photographer who documents the increasing drug-related violence of his neighborhood, while José “Zé” Pequeno is an ambitious drug dealer diving into a dangerous life of crime.
«رندل پاتریک مک مورفی» (جک نیکلسون) را به جرم تجاوز دستگیر میکنند و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانی اش به بیمارستان روانی ایالتی میفرستند. مک مورفی، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (پرستار رچد با بازی لوئیز فله چر)اعمال میشود مخالفت میکند. این مخالفت ها باعث دشمنی پرستار با وی می شود و پس از جدالی بین این دو مک مورفی را به بخشی می فرستند که به وی شوک الکتریکی وارد می شود. بعد از وارد کردن شوک الکتریکی به سر او ... ترجمه از رضا بهادری
دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمانهای جاسوسی و شرکتهای تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه میکند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...
حلقهای باستانی که قرنها پیش گم گشته بود، حالا دوباره پیدا شده و از دست تقدیر، به هابیتی جوان بنام فرودو رسیده است. وقتی که گندالف میفهمد که این حلقه، همان حلقه یگانه ارباب تاریکی، سائورون است، فرودو مجبور میشود این حلقه را به کوه نابودی برده و آن را از بین ببرد. با این وجود او تنها نمیرود و در این راه هشت یار دیگر به او در انجام ماموریتش کمک میکنند و...
شورشیان برای گریختن از دشمن خود یعنی امپراتوری گلستیک پایگاه جدیدشان در هوث را ترک میکنند. «شاهزاده لیا»، «هان سولو» و C-3P0 فرار میکنند و به یک پایگاه قدیمی و خراب پناه میبرند اما بعداً توسط «لرد دارت ویدر» دستگیر میشوند. طی این مدت، «اسکای واکر» و R2-D2 از دستورات جدید «بن کنوبی» پیروی میکنند و توسط «یودا» تعلیمات رزمی میبینند. آیا اسکای واکر میتواند دوستان خود را از چنگال لرد سیاه نجات دهد؟
"جان دوو"(کوین اسپیسی) قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پرونده این قتلها "دیوید میلز" (بردپیت) است، کاراگاه جوانی که تازه به نیویورک منتقل شده است. میلز با همکاری کاراگاه سامرست (مرگان فریمن) که در شرف بازنشستگی است قدم به قدم دوو را تعقیب می کنند اما حوادثی رخ می دهد که شرایط را تغییر می دهد. تغییری اساسی...
درک (ادوارد نورتون) یک جوان کالیفرنیایی است که پس از قتل پدرش به رهبر یک گروه نئونازی تبدیل می شود. برادر کوچکترش، دنی، او را تحسین می کند و راه های نفرت و خشونت او را دنبال می کند. وقتی درک دو سارق سیاه پوست را می کشد، به سه سال زندان محکوم می شود، جایی که با آشنایی با دیگر زندانیان شکل فکر خود را تغییر می دهد. وقتی از زندان خارج می شود، سعی می کند دنی را از نژادپرستی و جرم و جنایت دور کند، اما با مقاومت همراهان قدیمی خود و پیامدهای گذشته خود روبرو می شود.
توماس ای. اندرسون مردی است که زندگی دوگانهای دارد. در روز او یک برنامه نویس یک شرکت نرم افزاری است و شبها هکری تحت عنوان نئو. نئو همیشه به دنبال فهمیدن حقیقت زندگیاش بوده است، اما حقیقت خارج از تصور اوست. او با یک هکر افسانهای بنام مورفیوس که توسط دولت بعنوان تروریست شناخته شده، ارتباط برقرار می کند، و به همین خاطر تحت تعقیب پلیس قرار می گیرد. مورفیوس نئو را در دنیای واقعی بیدار می کند، یک سرزمین بایر و ویران، جایی که ذهن اکثر انسانها توسط گونهای از ماشینها، در ماتریکس اسیر شده است. اکنون نئو باید بعنوان یک شورشی در دنیای ماشینها به ماتریکس بازگردد و با مامورها مقابله کند، ابر برنامههای قدرتمند کامپیوتری ای که وظیفه دارند نئو و تمام شورش انسانی را سرکوب کنند.
دکتر «کینگ شولتز» (کریستوفر والتز) آزادی یک برده سیاه پوست بنام «جنگو» (جیمی فاکس) را می خرد، و به او کمک می کند تا همسرش را که در چنگ یک مزرعه دار ثروتمند و بی رحم بنام «کلوین کندی» (لئوناردو دیکاپریو) است، نجات دهد...
داستان فیلم به صورت موازی و فلش بک بین گذشته و زمان حال میگذرد. پنج خلافکار حرفهای به نامهای دین کیتون (یک رستوران دار که در گذشته پلیس بوده ولی اخراج شده)، وربال کیتز (یک چلاغ حقیر)، تاد هاکنی (یک تعمیرکار اتوموبیل)، مک منیس و فنستر، به صورت یک باند جنایی دور هم جمع میشوند و جنایات متعددی انجام میدهند که در یکی از این جنایات ...
لئونارد شلبی (گای پیرس) بر اثر یک اتفاق، حافظه کوتاه مدت خود را از دست میدهد و با کمک یادداشتها، خالکوبیها و عکسهایش سعی میکند کسی که همسرش را کشته است پیدا کند و انتقام بگیرد.
Heroin addict Mark Renton stumbles through bad ideas and sobriety attempts with his unreliable friends -- Sick Boy, Begbie, Spud and Tommy. He also has an underage girlfriend, Diane, along for the ride. After cleaning up and moving from Edinburgh to London, Mark finds he can't escape the life he left behind when Begbie shows up at his front door on the lam, and a scheming Sick Boy follows.
«نیکلاس وان اورتن» (داگلاس)، سرمایه دار مقیم سن فرانسیسکو، چهل و هشت ساله شده است. او به عنوان هدیه ی تولد، از طرف برادرش (پن) به شرکت مرموز CRS معرفی می شود تا در یک «بازی» شرکت کند. اما خیلی زود مشخص می شود که این «بازی»، به شدت واقعی است و خطرات بسیاری را به هم راه دارد...
در سال ۲۰۷۲ وقتی که رئسای تبهکاران می خواهند از شر کسی خلاص شوند، او را به ۳۰ سال قبل در زمان منتقل می کنند، جایی که گروهی از قاتلین حرفه ای معروف به «لوپر» انتظار هدف را می کشند تا او را از بین ببرند. «جو» ( جوزف گوردن لویت ) یک لوپر است که متوجه میشود هدف جدیدش، نسخه میانسال خودش از سال ۲۰۷۲ ( بروس ویلیس ) می باشد...
A group of strangers find themselves trapped in a maze-like prison. It soon becomes clear that each of them possesses the peculiar skills necessary to escape, if they don't wind up dead first.