داستان فیلم در مورد اعضای بیکار خانوادهی بیپولی است که به یک خانوادهی ثروتمند تعدی میکنند اما در مخمصه میافتند.
فارست گامپ (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
یک گروه از جستجو گران با استفاده از یک سیاه چاله که به تازگی کشف شده است توانستند محدودیت های انسان در سفر های فضایی را از بین ببرند و امکان سفر به مکان های دورتر را فراهم آورند …
در سالهایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراتوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» (فیشر) اسیر معاون امپراتور میشود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه ۲ روبات را همراه با پیامی به سیارهی تاتوین میفرستد و این ۲ روبات به دست پسری به اسم «لوک» (همیل) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و ۲ روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» (هریسون فورد) برای نجات لیا اقدام میکنند...
هفتصد سال از ترک زمین توسط انسانها سپری شده، و آنچه که بر روی کرهٔ زمین باقی مانده، کوهها زباله و آهنپارهٔ انباشتهاست. وال ای ربات هوشمند آشغالجمعکنی است که ماموریت دائمش، فشرده سازی و جمع آوری این پسماندها و آلودگیهای صنعتی است. روزی وال ای مشغول کار است که سفینهای غولپیکر از فضا فرود میآید و مهمان کوچکی را بهمراه خود میآورد…
این فیلم که بر اساس داستان واقعی جوردن بلفورت (لئوناردو دی کاپریو) ساخته شده است، از زمان قدرت گرفتن او بعنوان دلال سهام، و تا زمانی که بخاطر درگیر شدن در خلاف و فساد سقوط کرد را به تصویر می کشد...
هتل بزرگ بوداپست یک فیلم در ژانر کمدی محصول سال ۲۰۱۴، به نویسندگی و کارگردانی وس اندرسن است. در سال ۱۹۳۰ که دولتی فاشیست در حال قدرتگرفتن است و شعلهٔ جنگ در حال روشنشدن، هتل بزرگ بوداپست بهواسطهٔ تلاش فراوانِ مهماندار و شاگردش، به یکی از برترین تفریحگاههای اروپا تبدیل شدهاست. یکی از مشتریان همیشگی هتل میمیرد و یک نقاشی ارزشمند به مهماندار میرسد. با این اتفاق، همه چیز تغییر میکند.
In the smog-choked dystopian Los Angeles of 2019, blade runner Rick Deckard is called out of retirement to terminate a quartet of replicants who have escaped to Earth seeking their creator for a way to extend their short life spans.
رایلی دختر 11 ساله و شادی است که بخاطر شرایط خانوادگی، مجبور می شود به همراه پدر و مادرش به شهر سان فرانسیسکو نقل مکان کند. رایلی در این شهر جدید باید دوستان جدید پیدا کرده و وضعیت خودش را با این محیط تطبیق دهد. با اینحال 5 احساس مهم ذهن او شامل "خوشی"، "ناراحتی"، "خشم"، "ترس" و "انزجار" قادر نیستند در موقعیت جدیدی که رایلی در آن قرار گرفته مدیریت همیشگی شان را بر ذهن او داشته باشند و دائما در حال کشمکش هستند، اما...
دختری و پسری با تفکر های اجتماعی متفاوت در طول سفر خود با کشتی تایتانیک عاشق هم دیگر می شوند آنها می خواهند بعد از سفر با هم ازدواج کنند اما …. حواشی فیلم : تایتانیک فیلمی حماسی-عاشقانه به نویسندگی و کارگردانی جیمز کامرون ساخته شده در سال ۱۹۹۷ کمپانیهای پارامونت پیکچرز و فاکس قرن بیستم است. فیلمنامه تایتانیک آمیزهای از واقعیت و افسانهاست. بسیاری از منتقدان این فیلم را ستودهاند و آن را در زمره برترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان قرار دادهاند. از لحاظ فروش نیز این فیلم یک پدیده بود و در سال ۱۹۹۷ با ۱٫۸ میلیارد دلار فروش به عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای جهان در زمان خود شد. در حال حاضر این فیلم بعد از فیلم آواتار دومین فیلم پرفروش تاریخ سینمای جهان است. در سال ۲۰۱۲ نیز به مناسبت صدسالگی غرق شدن تایتانیک، کامرون نسخه سه بعدی این فیلم را روانه گیشهها کرد. اکران دوباره این فیلم نیز با فروش نزدیک به ۴۵۰ میلیون دلاری همراه بود، که سرانجام این فیلم توانست به فروش ۲٫۱۸۵ میلیارد دلاری برسد. و به دومین فیلمی تبدیل شود که بیش از دو میلیارددلار فروش داشته است.
در ماموریتی در سیاره مریخ، فضانورد «مارک واتنی» در طوفانی سهمگین گرفتار میشود و بقیه تیم او را ترک می کنند. اما مارک جان سالم به در میبرد و درمیابد که در این سیاره تنها مانده است، در حالی که منابع اندکی برای زنده ماندن در اختیار دارد…
بتمن در دومین سال مبارزه با جرم و جنایت خود به بررسی رشته ای از قتلها می پردازد که به بررسی فسادی می پردازد که شهر گاتهام را گرفتار می کند و همچنین اینکه چگونه ممکن است...
جیک سالی سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آنها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیکهایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آنها مقابله کند.
موانا در آرزوی یافتن جزیره افسانهای، اقیانوسها را درمینوردد و در طول سفرش با قهرمان زندگیاش مائوی همراه میشود تا…
بلید رانر ۲۰۴۹ (به انگلیسی: Blade Runner 2049) فیلمی آمریکایی در سبک نئو نوآر علمی–تخیلی به کارگردانی دنی ویلنوو و نویسندگی مایکل گرین و همپتن فنچر است. این فیلم دنبالهای بر فیلم بلید رانر (۱۹۸۲) بهشمار میرود و هریسون فورد یکبار دیگر به ایفای نقش ریک دکارد میپردازد. از دیگر بازیگران آن میتوان به رایان گاسلینگ، دیوید باتیستا، آنا د آرماس، رابین رایت، سیلفیا هوکس، لنی جیمز و جرد لتو اشاره کرد. بلید رانر ۲۰۴۹ در تاریخ ۶ اکتبر ۲۰۱۷، به صورت دو بعدی، سهبعدی و آیمکس سهبعدی در ایالات متحده اکران شد. فیلم با استقبال بسیار بالایی همراه بود و منتقدین آنرا یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۷ میدانند. همچنین برخی از منتقدین این فیلم را نسبت به قسمت اول اثری بهتر و جذابتری دانستند. بلید رانر ۲۰۴۹ در نودمین دوره جوایز اسکار در پنج رشته از جمله از جمله بهترین میکس صدا، بهترین تدوین صدا و بهترین طراحی صحنه نامزد بود که در نهایت موفق شد دو جایزه بهترین فیلمبرداری برای راجر دیکینز و بهترین جلوههای ویژه را به خود اختصاص دهد.
اعضای خانوادهای که از رویدادهای آخرالزمانی جان سالم به در بردهاند ناچار هستند تا با زبان اشاره با یکدیگر صحبت کنند، چرا که هیولاهایی با قدرت شنوایی بالا در نزدیکی آنها وجود دارند. فیلم در آینده رخ میدهد و دورانی را به تصویر میکشد که هیولاهایی ناشناخته زمین را به تسخیر خود درآوردهاند و کوچکترین صدایی میتواند آنان را به سوی انسان کشانده و سبب نابودی شان شود…
مرد جوان و مرموزی به نام کوین که حداقل دارای ۲۳ شخصیت مختلف میباشد مجبور به ربودن ۳ نفر میشود تا…
طوفان عجیبی باعث آزاد شدن موجودات خونخوار عجیبی در شهر کوچکی می شود.گروه کوچکی از شهروندان در فروشگاهی دور هم جمع شده اند و برای زندگی خود می جنگند...
پس از ۱۷ سال حبس، مایکل مایرز که اکنون مردی بالغ و خیلی خطرناکتر است از آسایشگاه روانی (جایی که از ۱۰ سالگی محبوس بوده است) فرار میکند و بلافاصله به هادونفیلد باز میگردد جایی که میخواهد خواهر کوچکترش، لاری، را پیدا کند. هر که از سر راه او رد شود در خطری مرگبار است.
زمانی که تفسیر غلطی از بازی های کلاسیک ارائه می شود، شخصیت های محبوب بازی های کامپیوتری مانند Pac-Man و Donkey Kong آن را به عنوان اعلام جنگ می پندارند و همانند موجودات بیگانه به زمین حمله میکنند...