طی دهه ۱۹۶۰ میلادی، یک راننده آمریکایی ایتالیاییتبار از طبقه کارگر با یک پیانیست آمریکایی آفریقاییتبار، به نواحی جنوبی آمریکا سفر میکند و...
دکتر «کینگ شولتز» (کریستوفر والتز) آزادی یک برده سیاه پوست بنام «جنگو» (جیمی فاکس) را می خرد، و به او کمک می کند تا همسرش را که در چنگ یک مزرعه دار ثروتمند و بی رحم بنام «کلوین کندی» (لئوناردو دیکاپریو) است، نجات دهد...
مردی تنها و افسرده به نام تراویس بیکل که در شهر نیویورک سکونت دارد و از بی خوابی مزمن رنج میبرد، در طول شب به عنوان راننده تاکسی مشغول به فعالیت می شود. از آنجایی که تراویس نمی تواند به معضل های اجتماعی پیرامون خود بی تفاوت باشد، تصمیم می گیرد که...
داستان این فیلم با تمرکز روی جولیوس رابرت اوپنهایمر، به ماجرای گروهی از دانشمندان پروژهی منهتن میپردازد که بمبهای اتم استفادهشده در شهرهای هیروشیما و ناکازاکی کشور ژاپن را برای ارتش آمریکا تولید کردند. تسلیم امپراطوری ژاپن در پی بمباران اتمی، به جنگ اقیانوس آرام خاتمه داد.
سی سال پس از جنگ جهانی سوم حالا دیگر توکیو به یک شهر بسیار بزرگ و صنعتی تبدیل شده که هیچ آرامشی در آن وجود ندارد، همچنین گروههای خلافکاری که شب و روز در حال جنگ با یکدیگرند و اعتراضات شدید مردم نا امنی در این شهر را چندین برابر کردهاست.یکی از گروههای موتورسوار و خلافکار این شهر دسته ای از دانش آموزان هنرستانی، به ریاست کانداست. یکی از دوستان صمیمی کاندا تتسوهو نام دارد که ضعیفترین عضو گروه است و این کانداست که همیشه هوای او را دارد ولی تتسوهو همیشه نسبت به موتور و تواناییهای کاندا در مبارزه حسادت میکند.علت وقوع جنگ جهانی سوم به کودکی به نام آکیرا بازمیگردد، آکیرا و سه کودک دیگر وجود داشتند که در گذشته به خاطر تواناییهای خاصی که داشتند دولت آنها را جمعآوری کرده بود ولی آکیرا قدرتی بسیار فراتر از همه آنها داشت و وقتی از کنترل خارج شد جنگ جهانی سوم آغاز شد. پس از جنگ آکیرا را در محفظه دور از دسترس همگان قرار دادند و از آن سه کودک دیگر تحد تدابیر امنیتی شدید نگهداری کردند تا وقتی که سی سال بعد یکی از آن هلا اقدام به فرار کرد
Recalls the day when Holocaust survivors took their first steps into freedom, unaware of their future. Every Face Has a Name puts a name on those nameless faces and lets them recount their feelings of that day, the 28th of April, 1945.
پل آتریدیس، پسر یک خانواده اصیل و سخاوتمند است که پس از وقوع اتفاقی ناگوار، وظیفه محافظت از باارزش ترین دارایی و حیاتی ترین عنصر کهکشان در سیاره آراکیس به او سپرده شده است و...
Paranormal investigators Ed and Lorraine Warren work to help a family terrorized by a dark presence in their farmhouse. Forced to confront a powerful entity, the Warrens find themselves caught in the most terrifying case of their lives.
به دنبال وقایع خانه، خانواده ابوت اکنون با وحشت دنیای بیرون روبرو هستند. آنها مجبور به جسارت به ناشناختهها میشوند و متوجه میشوند که موجوداتی که با صدا شکار میکنند، تنها تهدیدهایی نیستند که فراتر از مسیر شنی در کمین هستند.
داستان آن در سال ۱۹۶۹ و شهر لس آنجلس رخ میدهد. ریک دالتون (لئوناردو دیکاپریو) بازیگر فیلمهای وسترن در تلویزیونهای سیاهوسفید در اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ میلادی میباشد که به مرور زمان شاهد کمرنگ شدن نقش و طرفدارانش در هالیوود میشود. بدلکار وی شخصی با نام کلیف بوث (برد پیت) است که سالیان سال در کنار ریک مشغول به همکاری بودهاست. پس از کمرنگ شدن کار ریک وی به الکل روی میآورد و کار خود را در هالیوود تمام شده میداند همچنین شایعههایی برای ریک به وجود آمدهاست که وی همسر خود را به قتل رساندهاست و همین باعث میشود که وی از زندگی ناراضی باشد. در طرف دیگر کلیف فردی است که در یک تریلر زندگی میکند اما به مراتب رضایت از زندگی بیشتری نسبت به ریک دارد. شارون تیت (مارگو رابی) همسر رومن پولانسکی منزل ریک را اجاره کردهاست. از طرفی نیز استیو مککوئین (دیمین لوئیس) با در مهمانی که توسط پلیبوی صورت گرفتهاست با ریک صحبت میکند و این صحبت راه گشای ادامه کار ریک میباشد.
«سندی» و «دنی» در تعطیلات تابستانی عاشق یکدیگر می شوند، و بعد از آن در فصل مدارس می فهمند که هردو در یک دبیرستان هستند...
In a small town in Maine, seven children known as The Losers Club come face to face with life problems, bullies and a monster that takes the shape of a clown called Pennywise.
A failed actor switches identities with a stranger at a bath house thinking it is his way out of his life of misery but only to find himself filling the shoes of an elite assassin.
گروهی از فضانوردان در تلاشند تا به ساکنان زمین اطلاع دهند که یک شهاب سنگ بزرگ کره ی زمین را طی شش ماه آینده نابود خواهد کرد.
Faced with an unplanned pregnancy, sixteen year old high-schooler, Juno MacGuff, makes an unusual decision regarding her unborn child.
Young women in a small Japanese town look to revive their home's declining fortunes by building a Hawaiian village tourist attraction.
Caught in a bizarre and terrifying time warp, college student Tree finds herself repeatedly reliving the day of her murder, ultimately realizing that she must identify the killer and the reason for her death before her chances of survival run out.
A woman blinds a martial arts master and his pupil vows revenge on her. She is forced to abandon her loved ones without explanation in order to protect them from her ill-intentioned pursuer.
خلاصه داستان : مومیایی (The Mummy) فیلمی به کارگردانی و تهیه کنندگی الکس کورتزمن می باشد گروهی از محققین باستان شناس در اعماق خاک های صحرای خاورمیانه ، تابوتی باستانی پیدا می کنند که متعلق به شاهزاده خانمی باستانی است. آن ها با باز کردن این تابوت باعث بیدار شدن این زن می شوند. این شاهزاده که سرنوشت به ناحق زندگی را از او گرفته است، در زمان حال بر میخیزد و با خود شرارتی که در طی هزاران سال با او جمع شده اند را به دنیای امروزی می آورد. او همچنین ترس و وحشتی که مخالف فهم انسان ها است را نیز همراه دارد و در پی نابود کردن نسل انسان ها است. حال تام کروز و تیمش می بایست هر طور شده این موجود افسانه ای و ترسناک را به دنیای مردگان باز گردانند. در این فیلم تام کروز نقش اصلی را بازی کرده است و با 125 میلیون دلار بودجه، انتظار می رود این فیلم فروش خوبی داشته باشد. از بازیگران دیگر این فیلم میتوان به سوفیا بوتلا، آنابل والیس و جیک جانسون اشاره کرد.
When a deadly airborne virus threatens to wipe out the northeastern United States, teacher Elliott Moore and his wife Alma flee from contaminated cities into the countryside in a fight to discover the truth. Is it terrorism, the accidental release of some toxic military bio weapon -- or something even more sinister?