یک مرد غیر معتدل به نام «توماس ادوارد لورنس» که با عنوان های مختلفی لقب گرفته است، از قهرمان گرفته تا شارلاتان و سادیسمی، خود را جای یک سرباز گمنام می زند و برای جستجوی افتخار به سمت بیابان های عربستان می رود. داستان با نشان دادن مرگ لورنس در ۴۷ سالگی به علت تصادف با موتور سیکلت در لندن شروع می شود و سپس به زمان قبل بر می گردد و ماجراجویی های او را نشان می دهد: سال ۱۹۱۶ که یک افسر جوان باهوش در کایرو بود و ماموریتی برای تحقیق در شورش عرب ها علیه ترک ها در جنگ جهانی اول به او داده شد. او در بیابان های عربستان ارتشی غیر نظامی از عرب ها تشکیل داد و برای مدت دو سال با کارهایی نظیر حمله های بیابانی، تصادف های قطار و حمله ی شترها، ترک ها را به ستوه آورد. در نهایت، او ارتش خود را به سمت شمال هدایت می کند و به یک ژنرال انگلیسی برای نابودی امپراتوری عثمانی کمک می کند.

در سال هزار و نهصد و چهل و دو فرانسه،. «فیلیپ گربیر» مهندسی ست که یکی از سران انقلاب فرانسه محسوب می شود. اما فردی خائن او را لو می دهد , اکنون او در یک کمپ زندانی ست، با این حال تصمیم به فرار دارد...

در طول جنگ جهانی دوم ، دو غیرنظامی فرانسوی و یک خدمه بمب افکن بریتانیایی از پاریس برای عبور از خط بین فرانسه شمالی تحت اشغال نازی ها و جنوب عازم پاریس شدند. از آنجا آنها قادر به فرار به انگلستان خواهند بود. اول ، آنها باید از سربازان آلمانی اجتناب کنند - و عواقب اشتباهات خودشان.

پروفسور باربنفولیس و پنج نفر از همکارانش از آکادمی ستاره‌شناسی با موشکی که توسط یک توپ غول‌پیکر به حرکت در آمده است به ماه سفر می‌کنند. هنگامی که در سطح ماه قرار می‌گیرند، کاوشگران جسور با خطرات بسیاری که در غارهای این سیاره مرموز پنهان شده‌اند، روبرو می‌شوند.

Set in the neurosurgical ward of Copenhagen's Rigshospitalet, the city and country's main hospital, nicknamed "Riget", a number of characters, staff and patients alike, encounter bizarre phenomena, both human and supernatural. This film is assembled from firsr season episodes of the Danish TV miniseries The Kingdom I. It does not include episodes from seasons 2 or 3.

Véronique is a beautiful young French woman who aspires to be a renowned singer; Weronika lives in Poland, has a similar career goal and looks identical to Véronique, though the two are not related. The film follows both women as they contend with the ups and downs of their individual lives, with Véronique embarking on an unusual romance with Alexandre Fabbri, a puppeteer who may be able to help her with her existential issues.

جیسون بورن مجبور می‌شود برای انجام یک عملیات از طرف سازمان سیا، به زندگی سابقش، به‌عنوان یه قاتل حرفه‌ای بازگردد تا زنده بماند.

A young, idealist American gets a job as a train conductor for the Zentropa railway network in postwar, US-occupied Frankfurt. As various people try to take advantage of him, he soon finds his position politically sensitive, and gets caught up in a whirlpool of conspiracies and Nazi sympathisers.

In Italy, a dying woman tells her granddaughter that she hid her treasure many years ago in Russia, in the city of Leningrad. Other people (who were around when she died) also learn about it. Thus several people arrive in Leningrad trying to find the treasure, each one for himself/herself. What's worse - the only information they have is that the treasure is under a lion - and it's in Leningrad, a city known by its numerous statues of lions. The story gets even more interesting when the soviet militia (police) learns about the whole thing and send an undercover agent...

«بازرس هری کالاهان» (ایست وود) رودر روی پلیس هایی می ایستد که شخصا با جنایتکاران برخورد می کنند.

یک ژنرال روس که دست در دست مافیای این کشور دارد، سلاحی سری موسوم به «چشم طلایی» را از سیستم ماهواره ی نظامی روسیه می دزدد. ربایندگان «چشم طلایی» با استفاده از توانایی های این ابزار سعی در گرفتن باجی کلان از جهانیان را دارند، تا این که «جیمز باند» (برازنان) به مصاف شان فرستاده می شود...

The Tibetans refer to the Dalai Lama as 'Kundun', which means 'The Presence'. He was forced to escape from his native home, Tibet, when communist China invaded and enforced an oppressive regime upon the peaceful nation. The Dalai Lama escaped to India in 1959 and has been living in exile in Dharamsala ever since.

Having fortuitously discovered a photograph in which Marthe embraces someone unknown, Étienne Dorsay becomes jealous and imagines various stratagems to identify the lover. In the meantime, he and his friends acquire a weekend house for a very low price.

تام مولن مدیر عامل ثروتمند یک شرکت هواپیمایی کوچک است که زندگی اش با دزدیده شدن پسرش توسط تعدادی آدم ربا بهم می ریزد. آدم رباها توسط ایمیل با تام تماس گرفته و تقاضای دو میلیون دلار باج می کنند.

یک گروه تروریستی که اصل عملکرد آن‌ها بر روی اینترنت است وارد به مرکز کنترل کل نیویورک شده و به نوعی تمام تلویزیون، آب و برق و گاز و مخابرات شهر را تحت کنترل خود در می‌آورد و دیگر هرگونه عکس‌العمل را از دیگران سلب می‌کند. افسر پلیس «جان مکلین» به همراه هکر جوانی سعی در نفوذ در این گروه و جلوگیری از خراب کاری‌های این گروه را دارد.

راسل هچ، یک مامور اینترپل نقش پدری جیدن، پسر یک خبرچین که در یک یورش بدفرجام پلیس کشته می‌شود را بر عهده می‌گیرد. سال‌ها بعد، هچ خود را در حال محافظت از جیدن و عمویش در برابر گروهی از باندهای بی‌رحم در یک جنگ تمام‌عیار بر سر قلمرو می‌بیند و از هیچ کاری برای محافظت از جیدن و مبارزه با هر کسی که سر راهش قرار گیرد، فروگذار نمی‌کند. از جمله متحدان فرضی با اهدافی پنهانی و نیات شیطانی.

سن فرانسیسکو. «کارآگاه هری کالاهان» (ایست وود) که به خاطر روش های خشونت آمیزش از کار برکنار شده، برای گذراندن «تعطیلات» به شهر کوچک سن پائولو فرستاده می شود، در حالی که ظاهرا باید پرونده ی قتل مردی را پی گیری کند.

سال 1922. «نیک کاراوی» (واترستن) غرب میانه را ترک می کند و در منطقه ی اگ غربی لانگ آیلند مستقر می شود. در این جا مجذوب یکی از همسایه ها می شود: «جی گتسبی» (ردفورد) مرد مرموزی که مهمانی های باشکوهی در خانه ی اعیانی خود می گیرد و دل باخته ی زنی به نام «دیزی» (فارو) است.

The execution was scheduled and the last meal consumed. The coolness of the poisons entering the blood system slowed the heart rate and sent him on the way to Judgement. He had paid for his crime with years on Death Row waiting for this moment and now he would pay for them again as the judgment continued..

Junior and his father, Ben, move from Cold River to Mortville. Junior becomes threatened by Ben's desire to date again and find a new mother for Junior, and sabotages each of his dates.