نوجوانی هیجده ساله از اهالی امریکا لاتین متهم به قتل پدرش گردیده است. شواهد نشان می‌دهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رسانده است، گرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال می‌رسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا می‌کند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشته است، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شده است. حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیم گیری نهایی درباره این پرونده شده‌اند. اگر آنها فرد متهم به قتل را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکترونیکی اعدام شود ... ترجمه از رضا بهادری

فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.

ژاپن، سال ۱۶۳۰، پس از پایان جنگ‌های داخلی بسیاری از سامورایی‌ها بی‌کار شده‌اند. سامورایی جوانی (ایواشیتا) به امید لطف، سراغ طایفه‌ی آیی می‌رود و وانمود می‌کند که قصد هاراکیری دارد. اما، برخلاف انتظار، او را مجبور به این اقدام می‌کنند. پس از آن پدرخوانده‌ی سامورایی (ناکادایی) که دخترش را نیز به همسری او در آورده، برای انتقام وارد عمل می‌شود.

یک عکاس خبری (جیمز استوارت) که با پای شکسته مجبور است روی یک صندلی چرخدار باقی بماند از روی بیکاری به تماشای حرکات همسایه‌های آن طرف حیاط آپرتمانی که در گیتیچویلج دارد مشغول می‌شود که ...

A bumbling tramp desires to build a home with a young woman, yet is thwarted time and time again by his lack of experience and habit of being in the wrong place at the wrong time..

در جریان جنگ جهانی دوم، گروهی از سربازان امریکایی به پشت خطوط دشمن نفوذ می کنند تا یک سرباز چترباز بنام رایان، که تمام برادرانش در جنگ کشته شده‌اند، را نجات دهند.

سرگذشت گلادیاتوری که سزار در هنگام مرگش او را جانشین خود انتخاب می کند اما پسر سزار که طمع مقام پدر کرده، سعی می کند که گلادیاتور را راضی کند اما با راضی نشدن او، پسر سزار خانواده گلادیاتور را کشته و مزرعه و خانه او را به آتش می کشد و ...

لئونارد شلبی (گای پیرس) بر اثر یک اتفاق، حافظه کوتاه مدت خود را از دست می‌دهد و با کمک یادداشت‌ها، خالکوبی‌ها و عکس‌هایش سعی می‌کند کسی که همسرش را کشته است پیدا کند و انتقام بگیرد.

غلاف تمام فلزی (به انگلیسی: Full Metal Jacket) فیلمی در ژانر جنگی ساختهٔ استنلی کوبریک در سال ۱۹۸۷ (میلادی) است. واحد جذب نیروی نیروی دریائی ایالات متحد، کارولینای جنوبی. گروهبان توپخانه، «هارتمن» (ارمی) گروهی داوطلب تازه کار را می‌پذیرد و برای آنان نام‌های جدید انتخاب می‌کند، مثلاً به یکی از آنان، «سرباز جوکر» (موداین) و دیگر «سرباز کابوی» (آرلیس هوارد) می‌گوید، و با خشونت و بددهنی به آنان می‌فهماند که باید هشت هفته آموزشی را به همین ترتیب سر کنند.

شش سارق (با نام‌های مستعار آقای سفید، آقای طلایی، آقای صورتی، آقای نارنجی، آقای آبی و آقای قهوه‌ای) از طرف گنگستری به نام 'جو کپت و پسرش ادی برای سرقت از یک فروشگاه الماس‌فروشی اجیر می‌شوند. هیچگاه صحنهٔ اصلی دزدی نشان داده نمی‌شود و بیننده فقط حوادث پیش و پس از آن را می‌بیند. از بین سارقان، آقای آبی و قهوه‌ای در حین دزدی کشته می‌شوند و آقای نارنجی نیز زخمی می‌شود. آن‌ها متوجه می‌شوند یک نفر آن‌ها را لُو داده است زیرا پلیس‌ها در آنجا کمین کرده بودند. هر کدام از اعضا در پی پیدا کردن کسی است که آن‌ها رو لو داده است.

روزنامه ‏نگارى به نام «مارچلو روبینى» ( ماسترویانى ) با نوشتن مطالب جنجالى و داستان رسوایى‏ ها تأمین معاش مى‏ كند. او در حالى كه جاه‏ طلبى‏ هاى ادبى نیز دارد در منجلاب جامعه‏ ى فاسد رم گرفتار آمده و بى‏ اعتنا به اصول اخلاقى مى‏ كوشد تا خودش را پیدا كند.

Jeffrey 'The Dude' Lebowski, a Los Angeles slacker who only wants to bowl and drink White Russians, is mistaken for another Jeffrey Lebowski, a wheelchair-bound millionaire, and finds himself dragged into a strange series of events involving nihilists, adult film producers, ferrets, errant toes, and large sums of money.

A fatalistic car crash in Mexico city sets off a chain of events in the lives of three people: a supermodel, a young man wanting to run off with his sister-in-law, and a homeless man. Their lives are catapulted into unforeseen situations instigated by the seemingly inconsequential destiny of a dog.

Desperate to escape his mind-numbing routine, uptown Manhattan office worker Paul Hackett ventures downtown for a hookup with a mystery woman.

روزى « یوزف ك » ( پركینز )، كارمند بانك، را بازرس پلیس ( فوا ) و دو دستیارش ( كرنز و هان ) دستگیر مى‏كنند. او مرتكب جرمى نشده و از اتهامش نیز اطلاعى ندارد...

When a teacher takes one of her students to his home in the slum, she discovers that drug traffickers have killed the child's parents and are looking for the boy.

In a Paris hotel room, Jack Whitman lies on a bed. His phone rings; it's a woman on her way to see him, a surprise. She arrives and the complications of their relationship emerge in bits and pieces. Will they make love? Is their relationship over? (A prequel to The Darjeeling Limited, 2007.)

In the third and final episode of the trilogy, Fantômas imposes a head tax on the rich, threatening to kill those who do not comply.

The wife of an American doctor suddenly vanishes in Paris and, to find her, he navigates a puzzling web of language, locale, laissez-faire cops, triplicate-form filling bureaucrats and a defiant, mysterious waif who knows more than she tells.

A small-time conman has his loyalties torn between his estranged mother and his new girlfriend, both of whom are high-stakes grifters with their own angles to play.