یک سارق و قفل باز کن حرفه ای بعد از ۶ سال از زندان آزاد میشود و در پی انتقام از کسانیست که اورا با توطئه. متهم به سرقت بانک کرده اند ...

«جیمز باند» (مور) و یک جاسوسه ی روسی «سرگرد آنیا آماسووا» (باخ)، برای مقابله با نقشه های «کارل استرومبرگ» (یورگنس)، روان پریش که قصد نابودی جهان را دارد، هم راه می شوند. «استرومبرگ» دستیار دو متر و بیست سانتیمتری دندان فولادی اش، «کوسه» (کیل) را به مصاف «باند» می فرستد...

When their regal matriarch falls ill, the troubled Vuillard family come together for a hesitant Christmastime reunion. Among them is rebellious ne'er-do-well Henri and the uptight Elizabeth. Together under the same roof for the first time in many years, their intricate, long denied resentments and yearnings emerge again.

سازمان بین المللی جنایی، اسپکتر، به دنبال راه انداختن جنگ جهانی سوم است. اما «جیمز باند» (کانری) وارد عمل می شود و خیلی زود مرکز فرماندهی دشمن در اطراف آتشفشان خاموشی را شناسایی می کند...

در جریان غرق شدن یک کشتی انگلیسی بر اثر برخورد با مین در سواحل یونان، دستگاهی سری که تنها وسیله ی مخابره ی فرمان «آتش» به زیردریایی های مجهز به موشک های دوربرد نیروی دریایی انگلستان است، مفقود می شود. «جیمز باند» (مور) در مأموریتش برای یافتن دستگاه، درگیر رقابتی سخت با جاسوسان روسی می شود.

«جیمز باند» (مور) مأموریت پیدا می کند تا با «مستر بیگ» (کوتو) مبارزه کند. «مستر بیگ» قصد دارد اعتیاد به هرویین را گسترش بدهد و نیمکره ی غربی کره ی زمین را تحت اختیار خود درآورد...

«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتی روسیه، با کمک «جیمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده می شود تا اطلاعاتی را درباره ی عملکرد «ژنرال پوشکین» (ریس دیویز) از دیگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهی ضربتی می ربایند و «باند» در جست و جوی قضیه به خود او مظنون می شود.

«جیمز باند» (مور) مأموریت می یابد تا برای تحقیق درباره ی فعالیت های غیرقانونی مرد متنفذ و مرموزی به نام «اسکارامانگا» (کریستوفر لی) به شرق دور برود...

«جیمز باند» (کانری) با پی گیری ماجرای قاچاق الماس در می یابد که دشمن دیرین، «بلوفلد» (گری) می خواهد با الماس، لیزر غول آسایی بسازد و پس از فرستادن آن به فضا، شهر واشینگتن را نشانه بگیرد...

یک نظامی شورشی و نیمه دیوانه ی روسی به نام «ژنرال اورلوف» (برکوف) که نقشه ی آغاز جنگ جهانی سوم را در سر می پروراند، هدفش منفجر کردن بمبی اتمی در یک پایگاه هوایی آمریکا در آلمان غربی و زمینه سازی برای آغاز جنگ است. «جیمز باند» (مور) نیز برای خنثی ساختن این توطئه وارد عمل می شود...

«سر رابرت کینگ» (کالدر) غول نفتی، بر اثر یک سوء قصد در ستاد مرکزی MI6 می میرد. به هنگام خاک سپاری «کینگ» در اسکاتلند، «باند» (برازنان) با دختر او «الکترا» (مارسو) ملاقات می کند که قبلا یک بار تروریستی به نام «رنار» (کارلایل) او را ربوده است. خیلی زود «M» (دنچ)، رئیس «باند» او را برای محافظت از «الکترا» و شناسایی قاتل «کینگ» به قفقاز می فرستد.

A surreal triptych adapted by "Trainspotting" author Irvine Welsh from his acclaimed collection of short stories. Combining a vicious sense of humor with hard-talking drama, the film reaches into the hearts and minds of the chemical generation, casting a dark and unholy light into the hidden corners of the human psyche.

کارخانه داری به نام «ماکس زورین» (واکن) قصد دارد تا با جاری ساختن آب دریا در گسل سن آندریاس و ایجاد زلزله، زمینه ی نابودی سیلیکان ولی کالیفرنیا را فراهم سازد. «جیمز باند» (مور) که مأموریتش جلوگیری از اقدامات «زورین» است سرانجام او را از بالای پل گلدن گیت به رودخانه ی سن فرانسیسکو می اندازد...

مامور اسپکتر دو کلاهک هسته‌ای آمریکایی را دزدیده , و جیمز باند باید قبل از انفجار اهداف خود را پیدا کند .

April 5, 1943: a battalion of the Foreign Legion arrives in El Ksour, Tunisia, to escort a fortune in gold bars to the home front. A German ambush awaits, and all but four die. Thanks to the street smarts of Sergeant Augagneur, the Legionnaires successfully counter attack. The bank manager and his seductive wife arrive, and so does a German lieutenant, whom the French arrest. Augagneur wants to steal the gold; warrant officer Mahuzard wants to do his duty. A series of alliances form and break apart, the group dwindles in number, and the gold heads south toward Betahoua. But in whose possession?

Angel City trooper Jack Deth is sent back in time from 2247 to 1985 L.A. to inhabit the body of his ancestor. Deth's assignment is to find his archenemy, Whistler, who turns people into zombies, before the fiend is able to kill all the ancestors of the future's governing council.

Roscoe's wife, tired of his endless drunkenness, reads of an operation that cures alcoholism and has him admitted to No Hope Sanitarium to get the surgery. Roscoe, wanting out, eventually disguises himself as a nurse to effect his escape.

A journalist tries to balance the duties of marriage and motherhood while researching a piece on college women who work as prostitutes to pay their tuition.

Red, a safe cracker who has just been released from prison, is trying to hold his family together as his past catches up with him in the form of Luc, a psychopathic contract killer who's seeking revenge for the death of his brother.

An eighteen-foot grizzly bear figures out that humans make for a tasty treat. As a park ranger tries rallying his men to bring about the bear's capture or destruction, his efforts are thwarted by the introduction of dozens of drunken hunters into the area.