«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
اندرو (مایلز تلر) که پدرش یک نویسنده ناموفق است و وضع مالی زیاد خوبی ندارد وارد یک آکادمی موسیقی می شود تا هنر درام خود را به مرحله حرفه ای برساند اما در آنجا با مربی ای بسیار سخت گیر روبرو می شود که...
نیروهای سائورون رو به افزایشند و او متحدهای جدیدی بدست آورده است. ارتش سارومان اکنون آماده حمله به آراگورن و مردم روهان هست. از طرفی دیگر یاران حلقه از هم پاشیدهاند و فرودو و سم با امید اندکی که باقی مانده به سمت موردور می روند. متحدان جدیدی به آراگورن، و مری و پیپین پیوستهاند، و آنها باید از روهان دفاع کرده و بر آیزنگارد بتازند. در همین حال سائورون در حال پایهریزی یک حمله بزرگ به گاندور است، و جنگ حلقه در حال آغاز می باشد.
«مارتی مکفلای» 17 ساله است و با دانشمندی به نام «اِمت براون» آشنا میشود. این دانشمند در حال ساخت ماشین زمان است و قصد دارد آن را مورد آزمایش قرار دهد. این دو در لحظهی امتحان ماشین زمان، مورد حملهی یک گروه تروریستی قرار میگیرند و «مارتی» که سعی میکند از دست آنها فرار کند، به 30 سال قبل برمیگردد.
کوبریک این فیلم را بعد از تبعید خودخواسته به انگلستان، در سال 1971 می سازد. اما ساختار فیلم آنقدر بی پرده به بیان مفاهیم آن پرداخته بود، که ناگزیر مدتی فیلم توقیف بود(حدود 11 سال) تا شاید تمدن کمی جلوتر برود و مردم بزرگتر شوند و بتوانند چنین فیلمهایی را هم ببینند. نویسنده كتاب پرتقال كوكی (انتونی برگس) در زمان تالیف كتاب در مالزی زندگی میكرد. همسر او توسط چهار خلافكار امریكایی مضروب شده بود و این خود قسمتی از مضمون داستان او شد. در زبان مالزیایی كلمه "Orang" بمعنی مرد میباشد (همچنین این كلمه قسمتی از كلمه "Orangutan" كه نمیه دوم "Hutan" بمعنی جنگل می باشد بنابراین نام این فیلم بجای كلمه مسطلح clockwork fruit به جای clockwork man یا مرد كوكی نیز میباشد كه دقیقا آلكس در انتهای داستان به آن تبدیل میشود. نقد این فیلم كار اسانی نمیباشد. حتی بعد از نزدیک به چهل سال این فیلم هنوز به مشكلات جامعه اشاره میكند. تا به حال شاید هزاران صفحه مطلب در مورد این فیلم نوشته شده و واقعا توصیف این فیلم در چند جمله کار سختی است
Puss in Boots discovers that his passion for adventure has taken its toll: He has burned through eight of his nine lives, leaving him with only one life left. Puss sets out on an epic journey to find the mythical Last Wish and restore his nine lives.
هفتصد سال از ترک زمین توسط انسانها سپری شده، و آنچه که بر روی کرهٔ زمین باقی مانده، کوهها زباله و آهنپارهٔ انباشتهاست. وال ای ربات هوشمند آشغالجمعکنی است که ماموریت دائمش، فشرده سازی و جمع آوری این پسماندها و آلودگیهای صنعتی است. روزی وال ای مشغول کار است که سفینهای غولپیکر از فضا فرود میآید و مهمان کوچکی را بهمراه خود میآورد…
In the smog-choked dystopian Los Angeles of 2019, blade runner Rick Deckard is called out of retirement to terminate a quartet of replicants who have escaped to Earth seeking their creator for a way to extend their short life spans.
یک کارآگاه در مورد مرگ یک پدرسالار خانواده ای عجیب و غریب و مبارز تحقیق می کند.
هیولاها تصمیم میگیرند برای تامین برق موردنیاز شهر، کودکان را بترسانند و از صدای جیغ آنها برق تولید کنند. هیولاها از برخورد با کودکان وحشت دارند، اما یک روز به طور اتفاقی یکی از کودکان وارد دنیای هیولاها میشود و...
پل آتریدیس، پسر یک خانواده اصیل و سخاوتمند است که پس از وقوع اتفاقی ناگوار، وظیفه محافظت از باارزش ترین دارایی و حیاتی ترین عنصر کهکشان در سیاره آراکیس به او سپرده شده است و...
نیک فیوری مدیر سازمان بین المللی S.H.I.E.L.D است که وظیفه این سازمان برقراری آرامش در جهان می باشد. زمانی که فیوری درمیابد که امنیت زمین توسط لوکی مورد تهدید قرار گرفته است، به کمک ابرقهرمانانی چون مرد آهنی، هالک شگفت انگیز، تور، کاپیتان آمریکا و بیوهی سیاه با او مقابله می کنند، تا جهان را از فاجعه ای بزرگ نجات دهند...
داستان این فیلم که مدت کوتاهی قبل از رویدادهای «امیدی تازه» (A New Hope) رخ داده، متمرکز بر گروهی از جاسوسهای شورشی است که نقشه میکشند تا «ستاره مرگ»، سلاح جدید امپراتوری کهکشانی را پیدا کرده و بدزدند...
نیک (توبی مگوایر) فردی است که برای ادامه زندگی و ایجاد موقعیتهای جدید شغلی از غرب آمریکا به نیویورک آمده و در مجاورت خانه مرد ثروتمندی به نام جی گتسبی (لئوناردو دیکاپریو) اقامت کرده است و در ادامه شاهد اتفاقات عجیبی در خانه همسایه اش میشود. گتسبی، هر شب مهمانیهای پر سر و صدا و گرانقیمتی برگزار میکند که مهمانان بسیار زیادی در آن رفتوآمد دارند. نیک که بی میل به ورود به این دنیای پر زرق و برق است، در نهایت کارت دعوتی به او داده میشود و باعث آشنایی او با گتسبی بزرگ میشود. نیک پس از مواجه با گتسبی، متوجه میشود که وی این جشنهای پر هزینه را تنها به دلیل جلب توجه معشوقه اش به نام دیزی باچنان (کری مولیگان) ترتیب میدهد تا شاید بتواند به این واسطه، دوباره او را ببیند. البته معشوقه جناب گتسبی، همسرِ دوستِ گتسبی به نام تام باچنان (جوئل ادگرتون) میباشد که وی از طبقه ثروتمند آمریکا محسوب میشود. گتسبی و تام، رابطه خوبی با هم ندارند و این اختلاف گاهی بصورت علنی مطرح میشود.
A newly dead New England couple seeks help from a deranged demon exorcist to scare an affluent New York family out of their home.
A lone drifter stumbles upon a harrowing discovery -- a unique pair of sunglasses that reveals that aliens are systematically gaining control of the Earth by masquerading as humans and lulling the public into submission.
«بروس وین» (مایکل کیتون) بعنوان شوالیه تاریکی شهر گاتهام به نبرد با جنیاتکاران بر می خیزد و با اولین دشمن بزرگ خودش، یعنی جوکر (جک نیکلسون) روبرو می شود.
فیلم ماجرای دیدار دو زوج است که بهخاطر زد و خورد فرزندانشان در یک پارک با یکدیگر صحبت میکنند.
Flying at 40,000 feet in a state-of-the art aircraft that she helped design, Kyle Pratt's 6-year-old daughter Julia vanishes without a trace. Or did she? No one on the plane believes Julia was ever onboard. And now Kyle, desperate and alone, can only count on her own wits to unravel the mystery and save her daughter.
Berlin, 1989. Sascha is a young East German border guard and Franzi is a lively young West German woman who's just moved into a flat next to Sascha's watchtower at the Berlin Wall. It takes only a slight mishap and a selfless act of chivalry and the two fall in love. But soon the Stasi believes they are witnessing the start of a revolt. This is the time of mass protests and East Germans taking refuge in the West German embassy in Prague after all. Franzi and Sascha have to find their ways to stand up for their love and strive for the impossible; to bring down the wall.