پس از سقوط یک سفینه، ربات هوشمندی بهنام رز در جزیرهای خالی از سکنه سرگردان میشود. برای زنده ماندن در محیط سخت، رز به حیوانات جزیره نزدیک میشود و از یک بچه غاز یتیم مراقبت میکند.
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
این فیلم ، داستان زندگی فیلیپ پوتزو دی بورگو اشراف زاده ای است که از سال ۱۹۹۳ و بعد از سقوط با چتر ، از گردن به پایین فلج شده است و ...
هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری میکند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری میآید.
هری در چهارمین سال تحصیلش، به طور مرموزی به عنوان یکی از مسابقهدهندگان در یک رقابت خطرناک میان سه مدرسهی جادوگری انتخاب میشود.
ولدمورت قویتر شده و قدرتش در حال رشد است. در حال حاضر وزارت سحر و جادو و هاگوارتز در کنترل اوست. هری، رون و هرمیون تصمیم گرفتهاند کار دامبلدور را به پایان برسانند و بقیه جان پیچها را پیدا کنند تا ولدمورت را شکست بدهند. اما برای این سه نفر و بقیهٔ دنیای جادوگری امید کمی باقی مانده است.
هری پاتر دومين سال تحصيلیاش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز شروع میکند اما يک موجود اسرار آميز در مدرسه در کمين اوست. صداهای شيطانی از ديوارها بگوش میرسند و حوادث وحشتناکی در هاگوارتز اتفاق میافتد.
A listless Wade Wilson toils away in civilian life with his days as the morally flexible mercenary, Deadpool, behind him. But when his homeworld faces an existential threat, Wade must reluctantly suit-up again with an even more reluctant Wolverine.
هری پاتر در سال ششم هاگوارتز تحصیل میکند. او کتاب معجون سازی دست دومی را پیدا میکند که صاحب قبلی آن شخصی به نام «شاهزادهٔ دورگه» است. هری برای اولین بار کلاسهای خصوصی با دامبلدور دارد که در آنها به مرور و بازبینی خاطرات لرد ولدمورت میپردازند.
مرکز فرماندهی ذهن رایلی نوجوان دستخوش یک تخریب ناگهانی قرار گرفته است تا جا برای چیزی کاملاً غیرمنتظره باز کند: احساسات جدید! شادی، غم، خشم، ترس و نفرت، که مدتها بیتردید مدیریت موفقی را اجرا کردهاند، مطمئن نیستند که چه احساسی باید داشته باشند وقتی اضطراب ظاهر میشود. و به نظر میرسد که او تنها نیست.
در آینده ای دور، در حالی که تنها بیابانی خشک از زمین باقی مانده است، باقیمانده ی نسل انسان ها برای بدست آوردن واجبات زندگی حاضرند یکدیگر را بکشند. مکس، مردی کم حرف که زن و بچه اش را از دست داده است، به تنهایی سفر می کند و در جستجوی صلح می باشد...
فیوریوسای جوان توسط افراد فردی به نام وارولد دمنتوس ربوده می شود. اکنون او باید برای زنده ماندن همه تلاشش را بکند و نقشه ای برای بازگشت به خانه بکشد و...
در سال ۱۹۹۵ «مارتی مک فلای» یک نامه از دوست خود «دکتر امت براون» دریافت میکند، و محتویات نامه به مارتی کمک میکند که ماشین زمان را پیدا کند. مارتی با استفاده از ماشین زمان به غرب قدیم میرود و توجه میشود که دوستش به دست ارازل و اوباش افتاده است و ...
سه سال از آغاز جنگ کلونها گذشته است و شوالیهای «جدای»، «ابی وان کنوبی» و «آناکین اسکای واکر» بهسختی جنگیدهاند. «آنا کین» (کریستین) که به طور پنهانی با «سناتور پادمه» (ناتالی پورتمن) ازدواج کرده، از ترس از دست دادن او و تحت فشار «صدراعظم پالپاتاین» (مک دیرمید) و دوستی کنوبی (ایوان مک گریگور) تصمیم میگیرد به نیروی تاریکی بپیوندد...
سی سال پس از شکست امپراتوری، کهکشان از سوی "کایلو رن" پلید و گروه "محفل یکم" با تهدید جدیدی روبرو شده است...
While scavenging the deep ends of a derelict space station, a group of young space colonizers come face to face with the most terrifying life form in the universe.
یک ویروس اصلاح شده برای درمان سرطان، در بین انسانها پخش شده و برخلاف انتظار، تقریبا تمام نسل بشر را از بین برده است. دکتر «رابرت نویل» (ویل اسمیت) تنها انسان باقی مانده در نیویورک، و شاید هم تمام دنیا است. به مدت سه سال، نویل هر روز پیغام های رادیویی را ارسال می کند به امید بازمانده های دیگری را هم پیدا کند. اما او تنها نیست. بعضی از مبتلایان به ویروس هنوز نمرده اند، و به دور از نور خورشید، در تاریکی زندگی می کنند و تمام اعمال نویل را زیر نظر دارند، و تنها منتظر یک اشتباه از جانب او هستند، اشتباهی که می تواند به قیمت جانش تمام شود.
نگاهی شخصی به خاستگاه رهبر نظامی فرانسوی و صعود سریع و بیرحمانه او به امپراتوری، که از منظر رابطه اعتیادآور و ناپایدار ناپلئون با همسرش و یک عشق واقعی، ژوزفین بررسی میشود.
کارول دانورز، با نام مستعار کاپیتان مارول، هویت خود را از کری خودکامه باز پس گرفته و از هوش برتر (Supreme Intelligence) انتقام گرفته است. اما عواقب ناخواسته باعث میشود که کارول مسئولیت یک جهان بیثبات را به دوش بکشد. وقتی وظایفش او را به یک کرمچاله غیرعادی مربوط به یک انقلابی کری میفرستد، قدرت او با کامالا خان، طرفدار فوقالعاده جرسی سیتی، با نام مستعار خانم مارول و خواهرزاده قطع رابطه کرده کارول و فضانورد کنونی سفینه فضایی S.A.B.E.R، کاپیتان مونیکا رمبو پیوند میخورد. این سه شخصیت دور از انتظار بایدمتحد شده و یاد بگیرند که با هم برای نجات جهان کار کنند.
Sue, Cheryl and Lexi are three college freshmen who have been best friends since they were born on the same day. They do something special every year for their birthday, but on their eighteenth, they set out to lose their virginity.