تعطیلات مورد علاقه برای نسل ها... جورج بیلی تمام زندگی خود را صرف هدیه دادن به مردم آبشار بدفورد کرده است. تنها چیزی که باعث می‌شود آقای پاتر نتواند کل شهر را تصاحب کند، ساختمان‌های ساده جورج و شرکت وام است. اما در شب کریسمس 8000 دلار کسب و کار گم می شود و مشکلات جورج شروع می شود. ترجمه از :

در سال‌هایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراتوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» (فیشر) اسیر معاون امپراتور می‌شود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه ۲ روبات را همراه با پیامی به سیاره‌ی تاتوین می‌فرستد و این ۲ روبات به دست پسری به اسم «لوک» (همیل) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و ۲ روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» (هریسون فورد) برای نجات لیا اقدام می‌کنند...

سفينه ي «نوسترومو» براي انجام پژوهش هاي فضايي به کهکشان فرستاده و يکي از سرنشينان آن به نام «کين» (هرت) ناخواسته باعث ورود موجودي ناشناخته به درون سفينه مي شود. موجودي که خيلي سريع رشد مي کند و به نظر مي رسد هدفي جز کشتار و نابودي نداشته باشد..

آخرین قسمت مجموعه (از نظر داستانی). در حالی که «دارت ویدر» مشغول ساختن یک ستاره‌ی مرگ جدید و اصلاح شده در مدار سیاره‌ی «اندور» است، «لوک اسکای واکر» (همیل)، R2D2 و C3PO را با پیغامی برای مذاکره به کاخ «جابا د هات» در سیاره‌ی تاتویین می‌فرستد که «هان سولو» (فورد) را اسیر کرده است...

فیلم در صحنه‌های اولیه مخاطب را به سال ۲۰۲۹ می‌برد؛ دورانی که در بحبوحه جنگ هسته‌ای، ماشین‌ها و روبات‌ها عملاً کنترل زمین را به دست گرفته‌اند و مشغول نابود کردن آخرین انسان‌های باقی‌مانده هستند. نابودگر (آرنولد شوارزنگر) که یک سایبورگ یا ربات انسان‌نما است، به سال ۱۹۸۴ فرستاده می‌شود تا زنی جوان به نام سارا کانر (لیندا همیلتون) را که مادر جان کانر ناجی بشریت در جدال با روبات‌ها خواهد بود بکشد. به دنبال او نیروهای انسان‌ها نیز …

«جیک هویت» (هوک) پلیس تازه کاری است که می خواهد به بخش ضد قاچاق مواد مخدر پلیس لس آنجلس به فرماندهی «سرگرد آلونزو هریس» (واشینگتن) بپیوندد. «هریس» قبول کرده که پیش از پیوستن «جیک» به واحدش، او را امتحان کند و یک روز هم راه هم سوار بر ماشین پلیس اش شهر را زیر پا بگذارند...

یک داستان اکشن ماجراجویی بر زندگی تحویل‌دهندگان سریع‌السیر، پلیس‌های راهنمایی و رانندگی و زیباروهای تنها تمرکز دارد.

Two lost souls visiting Tokyo -- the young, neglected wife of a photographer and a washed-up movie star shooting a TV commercial -- find an odd solace and pensive freedom to be real in each other's company, away from their lives in America.

Lorraine and Ed Warren travel to north London to help a single mother raising four children alone in a house plagued by malicious spirits.

Husband and wife Gabe and Adelaide Wilson take their kids to their beach house expecting to unplug and unwind with friends. But as night descends, their serenity turns to tension and chaos when some shocking visitors arrive uninvited.

Li Xuelian, a woman from the countryside is falsely accused by her husband of having an affair. To defend herself, Li moves from her small town to the big city until she reached the capital.

An imperial agent gets ridiculed for his various inventions, until his supportive wife encourages him to attend a conference, which's actually a trap to kill all the doctors serving the emperor, where his crazy inventions come in handy.

Qin Fen, a funny, honest, single inventor, met a girl called Smiley, who was in agony of her boyfriend's betrayal. They traveled to Hokkaido, tried to help Smiley cure her pain in heart, and both of them gradually found their true love and life redemption during the journey.

«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتی روسیه، با کمک «جیمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده می شود تا اطلاعاتی را درباره ی عملکرد «ژنرال پوشکین» (ریس دیویز) از دیگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهی ضربتی می ربایند و «باند» در جست و جوی قضیه به خود او مظنون می شود.

Camp counselors are stalked and murdered by an unknown assailant while trying to reopen a summer camp that was the site of a child's drowning.

کارخانه داری به نام «ماکس زورین» (واکن) قصد دارد تا با جاری ساختن آب دریا در گسل سن آندریاس و ایجاد زلزله، زمینه ی نابودی سیلیکان ولی کالیفرنیا را فراهم سازد. «جیمز باند» (مور) که مأموریتش جلوگیری از اقدامات «زورین» است سرانجام او را از بالای پل گلدن گیت به رودخانه ی سن فرانسیسکو می اندازد...

اندی لائو (تونی لونگ) پلیس وظیفه شناس برای تحقیق در مورد یک قتل با هویت ناشناس وارد زندان می‌شود. در زندان با استیو (جکی چان) آشنا شده ...

An idyllic summer turns into a nightmare of unspeakable terror for yet another group of naïve counselors. Ignoring Camp Crystal Lake's bloody legacy, one by one they fall victim to the maniacal Jason, who stalks them at every turn...

Follows the story of a television host who's hidden so much personal and secret information on his phone, that when it gets out, catastrophe strikes.

Britt Reid, the heir to the largest newspaper fortune in Los Angeles, is a spoiled playboy who has been, thus far, happy to lead an aimless life. After his father dies, Britt meets Kato, a resourceful company employee. Realizing that they have the talent and resources to make something of their lives, Britt and Kato join forces as costumed crime-fighters to bring down the city's most-powerful criminal, Chudnofsky.