"دون ویتو کورلیونه"، بزرگ یک "خانواده" مافیایی نیویورکی است. وقتی یک گنگستر تحت حمایت "سولوتزو"، یک خانواده مافیایی دیگر، قصد خود را مبنی بر فروش و پخش موادمخدر در سراسر نیویورک اعلام می‌کند، مشکلات شروع می‌شود. دون ویتو مخالف این کار است و به پولی که از "باج" و قمارخانه‌ها و غیره درمی‌آورد، راضی است. بنابراین به جانش سوءقصد می‌کنند. سپس سولوتزو، یکی از مشاوران دون ویتو را می‌رباید و او را وادار می‌کند تا پسر دون ویتو را به فروش موادمخدر راضی کند. اما هنگامی‌که سولوتزو خبردار می‌شود که دون ویتو هنوز زنده است، نقشه‌هایش به باد می‌رود …

دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان‌های جاسوسی و شرکت‌های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه می‌کند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...

When disillusioned Swedish knight Antonius Block returns home from the Crusades to find his country in the grips of the Black Death, he challenges Death to a chess match for his life. Tormented by the belief that God does not exist, Block sets off on a journey, meeting up with traveling players Jof and his wife, Mia, and becoming determined to evade Death long enough to commit one redemptive act while he still lives.

لئونارد شلبی (گای پیرس) بر اثر یک اتفاق، حافظه کوتاه مدت خود را از دست می‌دهد و با کمک یادداشت‌ها، خالکوبی‌ها و عکس‌هایش سعی می‌کند کسی که همسرش را کشته است پیدا کند و انتقام بگیرد.

یکی از مأموران اداره پلیس شهر بوستون به اسم بیلی کاستیگان از سوی دو تن از فرماندهانش یعنی کاپیتان کوئینان و سرجوخه دیگنام مأموریت پیدا می‌کند تا بصورت ناشناس در تشکیلات یک باند گانگستری بسیار مهم و خطرناک که رهبری آن برعهده فردی به اسم فرانک کاستلو است نفوذ نماید تا خبرهای آنجا را به اداره پلیس منتقل کند. از سوی دیگر یکی از افراد مهم و وفادار به کاستلو به اسم کالین سالیوان بعنوان یک پلیس به اداره پلیس شهر می‌پیوندد تا برای کاستلو خبرچینی کند. پس از گذشت مدتی از این اتفاقات بیلی پی می‌برد که گانگسترها یک جاسوس در اداره پلیس دارند و کالین نیز از سوی دیگر متوجه می‌شود فردی در تشکیلات آنها برای اداره پلیس جاسوسی می‌کند. با این وجود کالین و بیلی از مأموریت و هویت واقعی همدیگر اطلاعی ندارند و هر کدام در تلاشند تا هر چه زودتر فرد جاسوس را بدام بیندازند.

A wealthy entrepreneur secretly creates a theme park featuring living dinosaurs drawn from prehistoric DNA. Before opening day, he invites a team of experts and his two eager grandchildren to experience the park and help calm anxious investors. However, the park is anything but amusing as the security systems go off-line and the dinosaurs escape.

یک عروس بعد از کمای طولانی، بیدار میشود. اثری از بچه‌ای که قبلا در شکم داشته نیست. تنها چیزی که در ذهن دارد، انتقام گرفتن از تیم قاتلینی است که به او خیانت کردند، تیمی که خودش هم زمانی عضو آن بود.

سال ۱۸۴۱، سالومون نورثاپ (چیوِتل اجیوفور) یک سیاهپوست آزاد است که با همسر و فرزندانش در ساراتوگای نیویورک زندگی می کند. او با نواختن ویولن امرار معاش می کند. یک شب توسط چند نفر اراذل و اوباش اغفال شده، به وسیله آنها مسموم و به‌عنوان برده فروخته می شود. به هوش که می آید، خود را در غل و زنجیر می بیند. سپس به مزارع پنبه در جنوب امریکا برده می شود، جایی که ابتدا توسط یک برده‌دار به نام ویلیام فورد خریده شده و بعد از آن به ادوین اپس (مایکل فاسبندر) فروخته می شود.

پس از خراب شدن اتومبیل در مورد سیم پیچ جاده مالهالند یک زن فراموشی ، او و یک جستجوی امیدوارکننده هالیوود برای یافتن سرنخ ها و پاسخ هایی را در لس آنجلس در یک کار پیچیده فراتر از رویاها و واقعیت ، جستجو می کند.

تامی که تفنگدار سابق نیروی دریایی است بعد از مدت‌ها به کشورش بازمی‌گردد و به خانه پدرش می‌رود که پیش تر مردی دائم‌الخمر بوده و اکنون توبه کرده و تبدیل به مردی مذهبی شده که مدام کلیسا می‌رود. تامی از پدرش که در دوران جوانی مثل خودش عضو ارتش بوده می‌خواهد که به او در تمرینات سختی که برای شرکت در مسابقات «هنرهای رزمی ترکیبی» آغاز می‌کند کمک کند. از آن طرف برندون که برادر تامی می‌باشد و مدت هاست رابطه اش را با او قطع کرده بخاطر جور کردن پول اجاره خانه‌اش چاره‌ای نمی‌بیند جز اینکه دوباره به رینگ بازگردد و این مسئله دو برادر را رو به روی یک دیگر قرار می‌دهد. این در حالی است که رابطه برندون و تامی مدت هاست به سردی گراییده و هرکدام دیگری را مقصر اتفاق تلخی که برای مادرشان افتاده می‌دانند…

تونی استارک یک نابغه مهندسی است. در جریان سفری به افغانستان برای نمایش یکی از تولیدات موشکی‌اش، اسیر می‌شود. او از دانش فناوری خود برای فرارش بهره می‌گیرد. اما پس از آزادی رفته رفته همین فناوری را برای اهداف بزرگتری بکار می‌گیرد.

مامور ویژه ای بنام «وید ویلسون» (رایان رینالدز) که تبدیل به یک مزدور شده است، تحت یک آزمایشی شرورانه قرار میگیرد و قدرت های ویژه ای بدست می آورد. او با استفاده از این قدرتش شروع میکند به شکار افرادی که زندگی اش را نابود کردند.

Chris, a former tennis player, looks for work as an instructor. He meets Tom Hewett, a wealthy young man whose sister Chloe falls in love with Chris. But Chris has his eye on Tom's fiancee Nola.

تونی استارک روی یک پروژه برای حفظ صلح کار می کند، اما اوضاع از کنترلش خارج می شود و اکنون گروه انتقام جویان باید آلترون، ساخته ی دست استارک را، از رسیدن به اهداف شریرانه اش باز دارند...

«تور» جنگجویی قدرتمند اما متکبر از قلمرو افسانه‌ای «آسگارد» تبعید شده تا در این دنیا همراه انسان‌ها زندگی کند، و از این رو، او به یکی از بهترین مدافعان آن‌ها تبدیل می‌شود.

A group of self-absorbed actors set out to make the most expensive war film ever. After ballooning costs force the studio to cancel the movie, the frustrated director refuses to stop shooting, leading his cast into the jungles of Southeast Asia, where they encounter real bad guys.

داستان فیلم روایت‌گر نخستین درگیری‌ها و نبردهای میان انسان‌ها و اورک‌ها در جهانی به نام “آزروث” است و نگاهی به هردو طرف درگیری خواهد داشت. اورک‌ها از سرزمین خود “درائنور” برای یافتن دنیایی بهتر کوچ کرده‌اند و پا به “آزروث”، سرزمین انسان‌ها گذاشته اند. با ورود اورک‌ها و رویارویی‌ انسان‌ها با آن‌ها، “آزروث” به آستانه‌ی جنگ کشیده شده است….

A psychotherapist journeys inside a comatose serial killer in the hopes of saving his latest victim.

داستان فیلم «بی‌مصرف‌ها» درباره یک دسته مزدور میلیتاریستی است که هدایت این گروه به عهده بارنی راس (استالون) است. بارنی سردسته مزدوران جنگی است که هر کدام از اعضای این گروه مهارت جنگی ویژه‌ای دارند. به وی ماموریتی محول می‌شود تا همراه گروه مزدوران دیکتاتور ظالمی را در آمریکای‌جنوبی از بین ببرد.

در آینده‌ی نزدیک یک مامور سایبورگ (اسکارلت جوهانسون) به دنبال ردیابی و دستگیری تعدادی از خطرناک‌ترین مجرمان جهان است. اما زمانی که تروریسم پیشرفته‌تر می‌شود و هکرها این قابلیت را پیدا می‌کنند که به مغز افراد نفوذ کنند، کار برای او پیچیده تر می‌شود...