آخرین قسمت از سری فیلم‌های هری پاتر، در جایی آغاز می‌شود که هری، رون و هرمیون به دنبال یافتن و نابود کردن سه هورکراکس باقی مانده‌ی ارباب تاریکی هستند، اشیاء جادویی‌ای که عمری جاویدان را برای او به ارمغان آورده‌اند. اما با آشکار شدن یادگاران مرگ، و اطلاع یافتن لرد ولدمورت از هدف هری و دوستانش، نبرد عظیمی آغاز می‌شود.

هری سومین سال را در مدرسه هاگوارتز سپری می‌کند و مشکلات جدیدی در انتظار او هستند. قاتل محکوم، سیریوس بلک از زندان جادوگران گریخته است و اکنون به دنبال هری می‌آید.

لس‌آنجلس. گروهی تروریست اداره‌ی مرکزی جدیدالتأسیس یک شرکت ژاپنی را تصرف می‌کنند و مهمانان شرکت کنندگان در مهمانی شب سال نو را به گروگان می‌گیرند. در این جا «جان مکلین» (ویلیس) پلیس نیویورکی، نبردی یک تنه را علیه مهاجمان آغاز می‌کند.

هری پاتر دومين سال تحصيلی‌اش را در مدرسه جادوگری هاگوارتز شروع می‌کند اما يک موجود اسرار آميز در مدرسه در کمين اوست. صداهای شيطانی از ديوارها بگوش می‌رسند و حوادث وحشتناکی در هاگوارتز اتفاق می‌افتد.

هری پاتر در مقطع پنجم دروس هاگوارتز است. وزارت سحر و جادو باور نمی‌کند که لرد ولدمورت بازگشته است و از این جهت هری پاتر و دامبلدور را تحت فشار می‌گذارد.

Good Witch Cassie Nightingale is back to her bewitching ways, but this time she’s also juggling a newborn daughter and her job as town Mayor. With such a busy schedule she and her husband, town sheriff Jake Russell, aren’t getting much sleep. Hoping for a break, Cassie plans a much needed vacation with her new family. But things go awry when a crime wave sweeps through town and an investigative reporter tries to ruin Cassie’s image after a video of her magically disappearing turns up on the internet. To make matters worse, Cassie’s estranged foster mother appears in town and Cassie’s stepdaughter is suddenly accused of the recent robberies. Supported by her loyal family and friends, Cassie must rely on her signature charm to put a stop to the rumors before they completely destroy the town, and a Good Witch’s reputation!

The Minions fight over a delicious banana... but is that all they want?!

صهیون، شهر انسان‌ها در مقابل حملات بی امان ماشین‌ها مقاومت می کند، در حالی که نئو در میدانی دیگر، برای خاتمه دادن به این نبرد، با مامور اسمیت سرکش می جنگد.

«برایان او کانر» اکنون برای FBI در لس‌آنجلس کار می‌کند. او باید به همراه «دامنیک تورتو» (وین دیزل) یک دلال مواد مخدر را سرنگون کند.

مراسم ازدواج نیتا با حادثه عجیبی بر اثر سقوط سنگ انجام نمی‌گیرد. نیتا که پریشان شده نزد جادوگر قبیله می‌رود تا علت حادثه را دریابد. جادوگر به او می‌گوید که چون او در کودکی از کینای خرس طلسمی را گرفته‌است، او نمی‌تواند با کس دیگری ازدواج کند مگر اینکه ظرف مدت ۳ روز آن طلسم را به اتفاق کینای در بالای آبشار کوکانی بسوزاند. نیتا موفق می‌شود کینای را پیدا کند اما آنان برای رسیدن به بالای آبشار و سوزاندن طلسم راهی سخت در پیش دارند…

مانی، دیگو و سید درمی یابند، که عصر یخبندان رو به اتمام است و برای همین، با حیوانات دیگر برای رفتن به اراضی مرتفع‌تر، همراه می‌شوند. اما…

«ویکتور» کشته شده است و «سلن» که تخصص اش کشتن گرگینه هاست و کینه عمیقی از آنها به دل دارد، بهمراه «مایکل» که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام ها، «مارکوس»، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و ...

داستان فیلم با دویدن اسکرات سنجاب دندان شمشیری به دنبال یک‌دانه بلوط آغاز می‌شود و خرابکاری که این بار به بار می‌آورد جدا شدن کره زمین به چند قاره است. مانی، سید و دیگو از قطعه یخی به عنوان کشتی استفاده می‌کنند و در راه اکتشاف دنیای جدید، با موجودات دریایی و دزدان دریایی برخورد می‌کنند.

Based on Molière's play. The children of Harpagon, Cléante and his sister Elise, are each in love but they still haven't spoken to their father yet. Harpagon is a miser who wants to choose the right man and the right woman for his children. When Cléante, at last, tries to speak to Harpagon, the old man informs the family that he wants to marry Marianne, the young girl loved by Cléante. Unaware of his son's sorrow, Harpagon doesn't understand why Cléante has become so angry with him.

After washing his hands, Hu Bayi helped his friend Uncle Ming go to the South China Sea to salvage the pearls. Unexpectedly, he encountered a shipwreck and fell to the bottom of the sea, but accidentally found a thousand-year-old ruins of an ancient country that sank at the bottom of the sea. They went through many hardships and dangers at the bottom of the sea, and finally united to defeat the deep-sea beasts, and cleverly used the equipment in the ruins to escape.

علاءالدین در حال سازگار ساختن خودش با یک زندگی جدید و اشرافی است. در قصر فشار بر روی او برای ازدواج با پرنسس یاسمن زیاد است. بعلاوه پس از آن یاگو (طوطی جعفر) در برابر او ظاهر می‌شود و درخواست کمک می‌کند ولی هیچکس از دیدن او خوشحال نمی‌شود. اما با بازگشت جینی از سفرش به دور دنیا اوضاع شروع به بهتر شدن می‌کند. در این حین راهزنی سبک‌مغز به نام ابیس مال چراغ سیاه جعفر را می‌یابد. با استفاده از ابیس مال جعفر راه را برای بازگشت به آگربا با فکر انتقام از علاءالدین و دوستانش فراهم می‌کند…

داستان این فیلم درباره‌ی قهرمان جدیدی بنام «آرون کراس» (جرمی رنر) است که سرگذشتش از سه قسمت قبلی سری بورن نشأت می‌گیرد...

فرانک مارتین باید دختر ربوده شده یک مقام دولتی را به شخصی تحویل دهد، ولی در مابین راه عواطف و احساسات فردی وی باعث بروز مشکلاتی در انجام مأموریتش می‌شود...

"دارکمن" و "دورانت" بازگشته اند و مانند همیشه از هم متنفر هستند.اینبار "دورانت" نقشه دارد تا به وسیله سلاحی پیشرفته معاملات مواد مخدر شهر را در دست بگیرد."دارکمن" مجبور است وارد میدان شود و او را برای همیشه متوقف کند..