دو مرد زندانی عهد می بندند که پس از چند سال، از طریق رفتار مناسب با عرف، به آرامش و رهایی نهایی دست یابند.

داستان فیلم در مورد اعضای بیکار خانواده‌ی بی‌پولی است که به یک خانواده‌ی ثروتمند تعدی می‌کنند اما در مخمصه می‌افتند.

فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.

«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد.

جولز و وینسنت ( باجگیرهای مارسلوس والاس ) در طی اجرای ماموریتی چند حوان را به قتل می رسانند. در حین قتل اتفاق عجیبی باعث تحول فکر و قلبی جولز شده و جولز تصمیم میگیرد که دست از جرم و جنایت برداشته و بسوی وارستگی گام بردارد. ولی وینسنت که اندیشه جولز را مورد تمسخر قرار میداد به کار خود ادامه داده و در ماموریت بعدی …

In the final months of World War II, 14-year-old Seita and his sister Setsuko are orphaned when their mother is killed during an air raid in Kobe, Japan. After a falling out with their aunt, they move into an abandoned bomb shelter. With no surviving relatives and their emergency rations depleted, Seita and Setsuko struggle to survive.

«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.

شورشیان برای گریختن از دشمن خود یعنی امپراتوری گلستیک پایگاه جدیدشان در هوث را ترک می‌کنند. «شاهزاده لیا»، «هان سولو» و C-3P0 فرار می‌کنند و به یک پایگاه قدیمی و خراب پناه می‌برند اما بعداً توسط «لرد دارت ویدر» دستگیر می‌شوند. طی این مدت، «اسکای واکر» و R2-D2 از دستورات جدید «بن کنوبی» پیروی می‌کنند و توسط «یودا» تعلیمات رزمی می‌بینند. آیا اسکای واکر می‌تواند دوستان خود را از چنگال لرد سیاه نجات دهد؟

دام کاب (بازیگری لئوناردو دی کاپریو) یک دزد ماهر در استخراج اسرار ارزشمند مورد نیاز سازمان‌های جاسوسی و شرکت‌های تجاری و چندملیتی است. توانایی او در این است که هنگامی که دیگران در خواب هستند و ذهنشان در آسیب پذیرترین وضعیت است اسرار کلیدی آنان را از درون رویاهایشان ربوده و در دنیای بیرون از خواب، این اسرار را به خریداران متقاضی عرضه می‌کند. یکی از مشتریان وی به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند جواب منفی به او دهد، به همین خاطر گروهی را جمع می کند تا...

در سال‌هایی خیلی دور در کهکشانی خیلی دور آزادی خواهان در حال مبارزه با امپراتوری دیکتاتوری فضایی هستند. در همین فاصله «پرنسس لیا» (فیشر) اسیر معاون امپراتور می‌شود که «دارت ویدر» نام دارد. لیا مخفیانه ۲ روبات را همراه با پیامی به سیاره‌ی تاتوین می‌فرستد و این ۲ روبات به دست پسری به اسم «لوک» (همیل) می افتند و لوک همراه با «اوبی وان کنوبی» و ۲ روبات، و خلبانی شیاد به اسم «هان سولو» (هریسون فورد) برای نجات لیا اقدام می‌کنند...

داستان «جوکر» در دهه‌ی ۱۹۸۰ میلادی روی می‌دهد و زندگی «آرتور فلک» استند-آپ کمدین شکست‌خورده‌ای را روایت می‌کند که با طرد شدن از سوی جامعه به دنیای زیرزمینی جنایت‌ در شهر گاتهام گرایش پیدا می‌کند.

هتل بزرگ بوداپست یک فیلم در ژانر کمدی محصول سال ۲۰۱۴، به نویسندگی و کارگردانی وس اندرسن است. در سال ۱۹۳۰ که دولتی فاشیست در حال قدرت‌گرفتن است و شعلهٔ جنگ در حال روشن‌شدن، هتل بزرگ بوداپست به‌واسطهٔ تلاش فراوانِ مهماندار و شاگردش، به یکی از برترین تفریحگاه‌های اروپا تبدیل شده‌است. یکی از مشتریان همیشگی هتل می‌میرد و یک نقاشی ارزشمند به مهماندار می‌رسد. با این اتفاق، همه چیز تغییر می‌کند.

In the smog-choked dystopian Los Angeles of 2019, blade runner Rick Deckard is called out of retirement to terminate a quartet of replicants who have escaped to Earth seeking their creator for a way to extend their short life spans.

Grace is a religious woman who lives in an old house kept dark because her two children, Anne and Nicholas, have a rare sensitivity to light. When the family begins to suspect the house is haunted, Grace fights to protect her children at any cost in the face of strange events and disturbing visions.

کلب (دامنال گلسون) برنامه نویس جوانی است که به تازگی در یک مسابقه برنده سفر یک هفته ای به منزل متخصص فرایند CEO به نام یعنی ناتان (اسکار آیزاک) شده است. کلب که به شدت از این اتفاق خوشحال است و این ملاقات را افتخاری برای خود و حرفه اش می داند، پس از رسیدن به ویلای ناتان متوجه می شود که برخلاف انتظارش، وی برای انجام آزمایشی به این ویلا آورده شده است. ناتان در این ویلا موفق به طراحی ربات زنی به نام آوا (آلیشیا ویکاندر) شده است که از هوش مصنوعی فوق العاده ای برخوردار است و کلب نیز باید با ربات ساخته ناتان ارتباط برقرار کند، اما...

The zodiac murders cause the lives of Paul Avery, David Toschi and Robert Graysmith to intersect.

"آندرا ساچز" روزنامه نگار ساده ای است که به تازگی فارق التحصیل شده است.او به عنوان دستیار دوم "میراندا پرایستلی" مدیر اجرایی بی رحم و جدی یک مجله مد استخدام می شود. رویای "آندرا" تبدیل شدن به یک رونامه نگار ماهر و روبرو شدن با چالش در شغل حرفه اش است .دستیار اول "میراندا" توصیه هایی درباره طرز رفتارش به "میراندا" می کند...

فاجعه به سراغ زوجی که برای تعطیلات در صحرای مراکش قرار دارند می رود. فیلم داستان به هم پیوسته چهار خانواده مختلف را روایت می کند...

یک ویروس اصلاح شده برای درمان سرطان، در بین انسان‌ها پخش شده و برخلاف انتظار، تقریبا تمام نسل بشر را از بین برده است. دکتر «رابرت نویل» (ویل اسمیت) تنها انسان باقی مانده در نیویورک، و شاید هم تمام دنیا است. به مدت سه سال، نویل هر روز پیغام های رادیویی را ارسال می کند به امید بازمانده های دیگری را هم پیدا کند. اما او تنها نیست. بعضی از مبتلایان به ویروس هنوز نمرده اند، و به دور از نور خورشید، در تاریکی زندگی می کنند و تمام اعمال نویل را زیر نظر دارند، و تنها منتظر یک اشتباه از جانب او هستند، اشتباهی که می تواند به قیمت جانش تمام شود.

بعد از طوفان بزرگ غذاها فلینت و دوستانش مجبور به ترک شهر می‌شوند و راهی جزیره‌ای می‌گردند که در آن…