فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
یک عمل محبت آمیز ساده همیشه عکس العملی به همراه دارد، حتی در مکانی یخ زده و دور افتاده. هنگامی که پستچی جدید اسمیرنزبرگ یعنی جسپر، با یک اسباب بازی ساز به نام کلاوس رفیق می شود، هدایای آن ها یک دشمنی قدیمی را از بین می برد.
مردی تنها و افسرده به نام تراویس بیکل که در شهر نیویورک سکونت دارد و از بی خوابی مزمن رنج میبرد، در طول شب به عنوان راننده تاکسی مشغول به فعالیت می شود. از آنجایی که تراویس نمی تواند به معضل های اجتماعی پیرامون خود بی تفاوت باشد، تصمیم می گیرد که...
After seven months have passed without a culprit in her daughter's murder case, Mildred Hayes makes a bold move, painting three signs leading into her town with a controversial message directed at Bill Willoughby, the town's revered chief of police. When his second-in-command Officer Jason Dixon, an immature mother's boy with a penchant for violence, gets involved, the battle between Mildred and Ebbing's law enforcement is only exacerbated.
کره جنوبی، سال ۱۹۸۶. برای دومین بار جسد یک زن، با دست و پای بسته، و در حالی که مورد تجاوز قرار گرفته پیدا میشود. دو کارآگاه پلیس محلی خشن و خیره سر مأمور رسیدگی به این پرونده شده و بدون هیچ ترفند خاصی، تنها با شکنجه و بازجویی مظنونین در کارشان جلو میروند. تا اینکه یک کارآگاه حرفهای از سئول میآید تا به آن دو در تحقیقات کمک کند. بعد از پیدا شدن سومین جسد زن، آنها سرنخهایی از این قاتل سریالی بهدست میآورند...
ندیمه ى جوانى ( فونتین ) در تعطیلات با «ماکسیم د وینتر» ( اولیویر ) صاحب قصر باشکوه ماندرلى آشنا میشود که همسر اولش، « ربکا »، را از دست داده است و با قبول پیشنهاد ازدواج او، بانوى تازه ى ماندرلى میشود؛ اما یاد و خاطره ى « ربکا » روى زندگیشان سایه انداخته است...
راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...
به دنبال وقایع خانه، خانواده ابوت اکنون با وحشت دنیای بیرون روبرو هستند. آنها مجبور به جسارت به ناشناختهها میشوند و متوجه میشوند که موجوداتی که با صدا شکار میکنند، تنها تهدیدهایی نیستند که فراتر از مسیر شنی در کمین هستند.
A mother of two inherits a home from her aunt. On the first night in the new home she is confronted with murderous intruders and fights for her daughters’ lives. Sixteen years later the daughters reunite at the house, and that is when things get strange...
رابطهای پیچیده بین مالفیسنت و آرورا که با ظهور تهدیدی جادویی به سرزمین مورها گسترده میشود
In 1979, a group of college students find a Sumerian Book of the Dead in an old wilderness cabin they've rented for a weekend getaway.
سال 1884 در انگلستان، انولا، خواهر کوچکتر شرلوک هولمز در صبح تولد 16 سالگی اش متوجه میشود مادرش با به جا گذاشتن تعدادی هدایای عجیب و غریب ناپدید شده است، اکنون او شروع به جست و جو برای یافتن او میکند و …
The beloved Crawleys and their intrepid staff prepare for the most important moment of their lives. A royal visit from the King and Queen of England will unleash scandal, romance and intrigue that will leave the future of Downton hanging in the balance.
A celebrity model couple are invited on a luxury cruise for the uber-rich, helmed by an unhinged, alcoholic captain. What first appears Instagrammable ends catastrophically, leaving the survivors stranded on a desert island in a struggle of hierarchy.
یک دانشآموز خیلی خجالتی و درونگرا اهل امریکا , به کمدین مدرسه خود که عاشق دختری است...
A couple's relationship is tested when uninvited guests arrive at their home, disrupting their tranquil existence.
Caught in a bizarre and terrifying time warp, college student Tree finds herself repeatedly reliving the day of her murder, ultimately realizing that she must identify the killer and the reason for her death before her chances of survival run out.
یک تصادف وحشتناک قبل از وقوع در بزرگراه به «کیمبرلی» الهام می شود، و او بزرگراه را می بندد و جان چند نفر را از این حادثه نجات می دهد. اما مدتی بعد افراد نجات یافته بصورت مرموزی یکی یکی می میرند، و حالا کیمبرلی باید قبل از اینکه نوبت خودش فرا برسد، جلوی این ماجرا را بگیرد.
Kristen, a troubled young woman, is captured by the police after burning down a farmhouse and is locked in the North Bend Psychiatric Hospital. Soon, she begins to suspect that the place has a dark secret at its core and she's determined to find out what it is.