«مایکل کورلئونه» (آل پاچینو) درگیر سرو سامان بخشیدن به امپراتوری ای است که از پدرش، «دون ویتو» (مارلون براندو) به ارث برده است. داستان به طور موازی زندگی «مایکل کورلئونه» قبل از انقلاب کوبا و زندگی «ویتو کورلئونه?» جوان، مهاجرت او از سیسیل به آمریکا و چگونگی رسیدن او به قدرت را نشان میدهد و اینکه مایکل چگونه در دادگاه به دفاع از خود در مقابل اتهامات می پردازد…
فارست گامپ مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود.
«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
پسرک ۱۲ سالهای خانوادهاش را مدت زیادی است از دست داده و در پی ملاقات دوبارهی آنهاست و…
طی دهه ۱۹۶۰ میلادی، یک راننده آمریکایی ایتالیاییتبار از طبقه کارگر با یک پیانیست آمریکایی آفریقاییتبار، به نواحی جنوبی آمریکا سفر میکند و...
داستان فیلم در مورد ویل هانتینگ جوان ۲۰ سالهای است که در دانشگاه امآیتی سریدار است و نبوغی ذاتی در زمینه ریاضیات دارد اما استعداد خود را باور ندارد. استلا اشکارسگورد بازیگر سوئدی در نقش جرالد لمبیو پروفسور ریاضی دانشگاه امآیتی که استعداد ویل هانتینگ را کشف میکند، رابین ویلیامز در نقش روانشناسی که با ویل هانتینگ گفتگو میکند و بن افلک هم در نقش چاکی سالیوان دوست صمیمی ویل هانتینگ در این فیلم بازی میکنند. لورنس بندر تهیهکننده و سو آرمسترانگ، جاناتان گوردون، باب وینشتین و هاروی وینشتین تهیهکنندگان اجرایی فیلم ویل هانتینگ نابغه بودهاند. ژان یوس اسکافیر مدیر فیلمبرداری، ملیسا استوارت طراح تولید، جیمز مکآتیر کارگردان هنری، یارو دیک طراح صحنه و بئاتریکس آرونا پاستور طراح لباس و کری باردن، بیلی هاپکینز و سوزان اسمیت انتخابکننده بازیگران و تعیین نقشهای فیلم بودهاند.[۲]
زوجی پیر (ریو و هیگاشیاما) به توکیو میآیند تا از پسر پزشکشان «یامامورا» و دختری (سوگیمورا) که صاحب آرایشگاه است دیدن کنند. آنان به قدری گرفتارند که نمیتوانند به پدر و مادر خود رسیدگی کنند. تنها کسی که در توکیو وقت خود را صرف رسیدگی به زوج پیر میکند، بیوهی پسر در جنگ کشته شدهشان (هارا) است...
کارگاه بازنشسته سانفرانسیسکویی که مبتلا به ترس از بلندی نیز است، در حال بررسی رفتار عجیب همسر دوست قدیمی خود است و در همین حال به صورت نگران کننده ای به او علاقه مند می شود.
مردی تنها و افسرده به نام تراویس بیکل که در شهر نیویورک سکونت دارد و از بی خوابی مزمن رنج میبرد، در طول شب به عنوان راننده تاکسی مشغول به فعالیت می شود. از آنجایی که تراویس نمی تواند به معضل های اجتماعی پیرامون خود بی تفاوت باشد، تصمیم می گیرد که...
بشریت به شیء مرموز و قیمتی در زیر سطح ماه که توسط کامپیوتر هوشمند H.A.L. 9000 در حال ماموریت کشف می شود، بر میخورد...
پیرمردی در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر میبرد. خانهی کوچک او در میان آسمان خراشهایی است که هر روز بلندتر میشوند و اکنون شهرداری میخواهد خانهی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانهاش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانهاش وصل کرده است به پرواز در میآید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش سالهی همسایه نیز با او همراه میشود و آنها در سفری به سرزمینی دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه میکنند.
In the smog-choked dystopian Los Angeles of 2019, blade runner Rick Deckard is called out of retirement to terminate a quartet of replicants who have escaped to Earth seeking their creator for a way to extend their short life spans.
نینا سیرز دختری است که همه دوران کودکی و نوجوانی خود را به فراگیری و تمرین رقص باله گذراندهاست. نینا به عنوان یک بالرین حرفهای و ستاره یک شرکت معتبر، در تلاش برای بهدست آوردن نقش اول باله معروف دریاچه قو اثر چایکوفسکی است. اما مدیر شرکت و طراح رقصهای این باله، که در مورد توانایی نینا برای این بازی در دو نقش قوی سفید و معصوم و قوی سیاه اغواگر، مطمئن نیست، قابلیتهای او را زیر سئوال میبرد.
مرکز فرماندهی ذهن رایلی نوجوان دستخوش یک تخریب ناگهانی قرار گرفته است تا جا برای چیزی کاملاً غیرمنتظره باز کند: احساسات جدید! شادی، غم، خشم، ترس و نفرت، که مدتها بیتردید مدیریت موفقی را اجرا کردهاند، مطمئن نیستند که چه احساسی باید داشته باشند وقتی اضطراب ظاهر میشود. و به نظر میرسد که او تنها نیست.
پدرخوانده با از دست دادن برادرش در جریان فعالیتهای تبهکارانه ی خانواده و مبارزه با دیگر خانوادهها و همچنین جداشدن همسرش تصمیم گرفته است تا فعالیتهای خانواده را کاملا قانونی کند. بدین منظور قصد دارد تا شرکتی که درآمد اصلی کلیسای واتیکان را تامین میکند خریداری نموده و مدیریتش را به دختر و پسرش واگذار کند. اما این معامله ایست پر سود و سران خانوادههای مافیایی نیز خواهان شریک شدن در آن هستند. از طرفی در کلیسا نیز دستهایی پنهان در تلاش است تا جلو انعقاد این قرارداد را بگیرد. پدرخوانده نیز برای شریک نکردن سران مافیا تاوان سنگینی را خواهد پرداخت.
پاتريک بتمن يک جوان 26 ساله خوش قيافه، با هوش اما روانی و عاشق آدمکشی است. دلايل وی برای قتل عبارتند از حسادت بی پايان، عقده های روحی و مادی، تنفر و يا هيچ دليلی مگر جنون کامل. جنون او در طول اين فيلم افزايش می يابد و دست کم 20 نفر را بقتل می رساند از جمله همکاران، دوستانش و هر کسی ديگری که سر راه او قرار بگيرد يا اينکه مورد حسادت يا غضب او قرار بگيرد. تنها فردی که بنظر می رسد با او همدردی می کند منشی او جين است. در اکثر اوقات پاتريک نمی تواند بگويد که اين اتفاقات واقعی اند يا بخشی از يک لذت روانی هستند...
در دنیای زیر دریاها پری دریایی کوچولویی به نام آریل دختر شانزده ساله تریتون پادشاه دریاهاست. آریل وقت خود را به جمع کردن اشیاء مربوط به انسانها و کشف دنیای آنها میگذراند. در این راه مرغ دریایی اسکاتی و فلاندر ماهیای که دوست صمیمی آریل است به او کمک میکنند. در یک شب طوفانی کشتی شاهزاده اریک دچار حادثه میشود و ...
کالت بدلکاری جوان و بی پول است که بر روی یک فیلم اکشن کار می کند، اما وقتی ستاره معروف این فیلم ناپدید می شود، او درگیر ماجراهای پیچیده و خطرناکی می شود که...
گروهی از فضانوردان در تلاشند تا به ساکنان زمین اطلاع دهند که یک شهاب سنگ بزرگ کره ی زمین را طی شش ماه آینده نابود خواهد کرد.
After learning that millions have completely vanished, an airline pilot, a journalist, and others work together to unravel the mystery of those left behind.