بچه گربه‌ای سر راهی توسط مرکز نگهداری کودکان بی‌سرپرست شهر سنت ریکاردو پیدا شده و بزرگ می‌شود. این بچه‌گربه در این مرکز با یک تخم‌مرغ به نام هامتی الکساندر دامتی آشنا می‌شود و با یکدیگر پیمان برادری می‌بندند. از همان کودکی آن دو در جستجوی لوبیای سحرآمیز بودند و برای به‌دست آوردن آن دست به هر کاری از جمله سرقت‌های کوچک و سر انجام بزهکاری می‌زدند.