"هدلی لمر" مردی فاسد با ارتباطات سیاسی،افراد خود را به شهری که در مسیر راه آهن است می فرستد تا آنجا را غیرقابل سکونت کنند.وقتی کلانتر کشته می شود مردم شهر از فرماندار تقاضای یک کلانتر جدید را می کنند و...
فلینت لاکوود، جوان با استعدادی است که از کودکی دغدغه ابداع و اختراع وسایل جدید را داشته، اما همیشه ناموفق بوده است. پس از اینکه همه، حتی پدرش از او ناامید میشوند، موفق به اختراع دستگاهی میشود که با دریافت دستور و یک سری کد مربوط، غذای مورد نظر را از آب تهیه میکند. انگیزه فلینت مردم شهر است که توانایی خرید غذاهای گران را ندارند و اغلب با ماهی ساردین روزگار میگذرانند. موقعی که او تصمیم میگیرد دستگاه را به مردم شهر معرفی کند، یک اتفاق پیش بینی نشده باعث میشود که دستگاه از زمین و مدارش خارج شود، اما با شگفتی دستورات را دریافت و غذاها را به صورت بارش باران به شهر کوچک آن ها بریزد. شهر در دنیا معروف و همه شهروندان خوشحال میشوند تا اینکه …