«ایوان» (دوبرونراووف) و برادر بزرگترش، «آندری» (گارین)، به اتفاق مادرشان (ودووینا) در آبادی کوچکی در شمال روسیه زندگی میکنند. پدرشان (لاوروننکو) که آنان چندان خاطرهای از او ندارند، بی خبر به خانه باز میگردد و برادرها را به سفری میبرد...
یک دختر جوان بریتانیایی که در هند به دنیا آمده و بزرگ شده است، والدین بیتوجه خود را در یک زلزله از دست میدهد. او به انگلستان بازگردانده میشود تا در قلعه شوهر خالهاش زندگی کند. شوهر خالهاش به دلیل از دست دادن همسرش در ده سال قبل بسیار سرد است. او که بار دیگر نادیده گرفته شده، شروع به کاوش در املاک میکند و باغی را کشف میکند که قفل شده و مورد بیتوجهی قرار گرفته است. او با کمک یکی از پسران خدمتکار، شروع به بازسازی باغ میکند و در نهایت به برخی از اسرار دیگر عمارت پی میبرد.
او که در حال نزدیک شدن به رویای زندگی معمولی هست ، موافقت می کند تا کاری برای یک باند مافیایی انجام دهد ، در حالی که نقشه های دیگری برایش دارند...
فیلمنامه بدل را می توان تلفیقی از طرح داستانی دو فیلم سرگیجه و پنجره عقبی آلفرد هیچکاک دانست. موسیقی متن پینو دوناجو نیز در اغلب صحنه ها شنیدنی است. ـ داستان: یک بازیگر درجه چندم فیلم های ترسناک به نام جیک، به دلیل بیماری کلاستروفوبیا (ترس از فضاهای بسته) از کار اخراج می شود و پس از آنکه به بی وفایی همسرش نیز پی می برد، زندگیش را رها می کند تا در آپارتمان یکی از دوستانش ساکن شود. کمی بعد او پشت تلسکوب کنار پنجره آپارتمان، شاهد.....
وقتی “جی.سی ویت” از اقوام دورش کودکی را به ارث می برد و مجبور میشود از او نگهداری کند، زندگیِ فوق العاده اش به آشوب کشیده می شود …