در گرمای تابستان خانه‌ای سوت و کور در حومه شهر را ترسیم می‌کند که در آن برادران دوقلوی نه ساله منتظر بازگشت مادرشان هستند. وقتی او بعد از جراحی زیبایی باندپیچی شده به خانه می‌آید، هیچ چیز مثل قبل نیست و بچه‌ها شروع به شک می‌کنند که آیا این زن واقعا همان است که می‌گوید.

هرکول پوآرو کارآگاه مشهور، که اکنون بازنشسته شده و در جلای وطنی خودخواسته در ونیز زندگی می‌کند، با اکراه در یک جلسه احضار روح هالووین در یک کاخ خالی از سکنه در حال زوال شرکت می‌کند. هنگامی که یکی از مهمانان به قتل می‌رسد، کارآگاه به دنیای منحوس سایه‌ها و اسرار رانده می‌شود.