رادنی هیچ گاه نتوانسته از قطعات خوبی برخوردار شود و همیشه پدر ظرف‌شویش مجبور بوده قطعات یدکی کهنه‌ی دیگران را برایش بیاورد. رادنی دو آرزو دارد، اولین آرزوی او تغییر دنیا و ایجاد محل بهتر برای ربات‌هاست و دومین آرزوی او ملاقات با مخترع بزرگ «بیگ وِلد» می‌باشد. رادنی که علاقه زیادی به اختراع دارد ربات اعجوبه‌ای درست می‌کند که کارهای جالبی از او سر می‌زند و برای نشان دادن کارش به بیگ وِلد تصمیم می‌گیرد به «روبوت‌سیتی» برود. اما وقتی به آنجا می‌رسد متوجه می‌شود که شهر رؤیایی‌اش به دست «رچت» افتاده و او تصمیم دارد که تمام ربات‌های رده پایین را از بین ببرد و فروش قطعات دست دوم را متوقف سازد. همچنین «رچت» در حال ساختن روبات‌های پیشرفته است و می‌خواهد نسلی قدرتمند را جایگزین نسل فعلی کند. رادنی وقتی می‌فهمد که اوضاع از چه قرار است به گروهی از ربات‌های از کار افتاده می‌پیوندد و با خلاقیتی که دارد دست به ترمیم همه‌ی ربات‌ها می‌زند و برای به‌دست آوردن قطعه‌های یدکی مجبور به مبارزه با «رچت»می‌شود و…

«سام ویتوسکی» اکنون اتوبوت‌ها را به حال خود رها کرده و تصمیم گرفته یک زندگی معمولی داشته باشد. اما زمانی که ذهنش با علائم مرموزی پر می‌شود، «دسپتیکون» ها به دنبال او می افتند، و او بار دیگر به نبرد تبدیل شوندگان باز می‌گردد.