زنی که بهتنهایی در مردابهای دل جنوب بزرگ شده است مظنون به قتل مردی میشود که زمانی با او در رابطه بوده است.
در یک عمارت خانوادگی دور افتاده، گروهی از 20 سالههای ثروتمند تصمیم میگیرند تا "اجساد اجساد اجساد" را بازی کنند، بازی که در آن یکی از آنها مخفیانه یک "قاتل" است و بقیه سعی میکنند "فرار کنند". وقتی اجساد واقعی شروع به چرخیدن میکنند و زنجیرهای از حوادث خطرناک و پارانوئیدی را به وجود میآورند، اوضاع بدتر میشود.